خانه عناوین مطالب تماس با من

قالیچه پرنده

قالیچه پرنده

ابر برجسب

کتاب فیلم و سریال شخصیت‌های داستانی نویسندگان، مترجمان و شاعران خوشکل‌ها، جذاب‌ها هنرمندان جادوگر خوب فیسبوک جادوی واژه‌ها وبلاگ قدیمی مونولوگ‌های یک بره‌ی گمشده فانوس دریایی موسیقی حدیث دوست از میان صفحات کتاب‌ها

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • اسم یک سریال قدیمی هم بود؛ پیانو و خرگوش کوچولو!
  • وضعیت: اندوه پایان اپیسود نهم
  • سه جادوگر در مسیر فتح تاروپودها*
  • فلز، «کاغذ»، شیشه
  • (وند-وندر) ریون‌کلایی مغرور!
  • من ... هری‌ام، ... هری، همین! (just Harry)
  • ـ پسرک؟ ـ هگرید داره میاردش!
  • نمایشگاه
  • از خلال خاطرات من و ژوکاره
  • در و دیوار

بایگانی

  • خرداد 1404 2
  • اردیبهشت 1404 11
  • فروردین 1404 9
  • اسفند 1403 2
  • بهمن 1403 10
  • دی 1403 13
  • آذر 1403 11
  • آبان 1403 12
  • مهر 1403 16
  • شهریور 1403 3
  • تیر 1403 2
  • خرداد 1403 7
  • اردیبهشت 1403 5
  • اسفند 1402 1
  • بهمن 1402 3
  • دی 1402 7
  • آذر 1402 8
  • مهر 1402 5
  • شهریور 1402 10
  • خرداد 1402 2
  • اردیبهشت 1402 1
  • فروردین 1402 3
  • اسفند 1401 7
  • بهمن 1401 2
  • دی 1401 1
  • شهریور 1401 1
  • فروردین 1401 2
  • اسفند 1400 2
  • بهمن 1400 1
  • دی 1400 2
  • آذر 1400 5
  • آبان 1400 2
  • مهر 1400 9
  • شهریور 1400 12
  • مرداد 1400 6
  • تیر 1400 8
  • خرداد 1400 6
  • اردیبهشت 1400 6
  • فروردین 1400 3
  • اسفند 1399 2
  • بهمن 1399 2
  • دی 1399 6
  • آذر 1399 4
  • آبان 1399 8
  • مهر 1399 15
  • شهریور 1399 20
  • مرداد 1399 16
  • تیر 1399 17
  • خرداد 1399 13
  • اردیبهشت 1399 22
  • فروردین 1399 13
  • اسفند 1398 8
  • بهمن 1398 10
  • دی 1398 5
  • آذر 1398 12
  • آبان 1398 17
  • مهر 1398 24
  • شهریور 1398 30
  • مرداد 1398 31
  • تیر 1398 49
  • خرداد 1398 36
  • اردیبهشت 1398 51
  • فروردین 1398 39
  • اسفند 1397 40
  • بهمن 1397 40
  • دی 1397 24
  • آذر 1397 39
  • آبان 1397 50
  • مهر 1397 36
  • شهریور 1397 17
  • مرداد 1397 27
  • تیر 1397 17
  • خرداد 1397 42
  • اردیبهشت 1397 27
  • فروردین 1397 13
  • اسفند 1396 11
  • بهمن 1396 2
  • دی 1396 6
  • آذر 1396 17
  • آبان 1396 23
  • مهر 1396 8
  • شهریور 1396 10
  • مرداد 1396 14
  • تیر 1396 5
  • خرداد 1396 17
  • اردیبهشت 1396 24
  • فروردین 1396 7
  • بهمن 1395 5
  • دی 1395 6
  • آذر 1395 8
  • آبان 1395 7
  • مهر 1395 8
  • شهریور 1395 14
  • مرداد 1395 22
  • تیر 1395 15
  • خرداد 1395 15
  • اردیبهشت 1395 6
  • فروردین 1395 8
  • اسفند 1394 4
  • بهمن 1394 13
  • دی 1394 19
  • آذر 1394 18
  • آبان 1394 34
  • مهر 1394 39
  • شهریور 1394 5
  • مرداد 1394 5
  • تیر 1394 5
  • خرداد 1394 5
  • اردیبهشت 1394 2
  • فروردین 1394 3
  • اسفند 1393 1
  • بهمن 1393 1
  • دی 1393 5
  • آذر 1393 2
  • آبان 1393 12
  • مهر 1393 8
  • شهریور 1393 21
  • مرداد 1393 44
  • تیر 1393 10
  • خرداد 1393 12
  • اردیبهشت 1393 9
  • فروردین 1393 4
  • اسفند 1392 8
  • بهمن 1392 5
  • دی 1392 7
  • آذر 1392 6
  • آبان 1392 2
  • تیر 1392 1
  • خرداد 1392 1
  • اردیبهشت 1392 1
  • فروردین 1392 1
  • اسفند 1391 1
  • بهمن 1391 1
  • مهر 1391 1
  • شهریور 1391 1
  • خرداد 1391 1
  • اردیبهشت 1391 1
  • فروردین 1391 1
  • اسفند 1390 1
  • بهمن 1390 1
  • دی 1390 1
  • آبان 1390 1
  • مهر 1390 1
  • شهریور 1390 1
  • مرداد 1390 1
  • تیر 1390 1
  • خرداد 1390 1
  • اردیبهشت 1390 1
  • فروردین 1390 1
  • اسفند 1389 2
  • بهمن 1389 1
  • دی 1389 1
  • آذر 1389 1
  • آبان 1389 1
  • مهر 1389 2
  • شهریور 1389 1
  • مرداد 1389 1
  • تیر 1389 1
  • خرداد 1389 1
  • اردیبهشت 1389 1
  • خرداد 1388 1
  • اردیبهشت 1388 1
  • فروردین 1388 2
  • اسفند 1387 1
  • بهمن 1387 2
  • دی 1387 1
  • مهر 1387 2
  • شهریور 1387 2
  • مرداد 1387 1
  • تیر 1387 2
  • خرداد 1387 2
  • اردیبهشت 1387 2
  • فروردین 1387 1
  • آذر 1386 2
  • آبان 1386 2
  • شهریور 1386 2
  • مرداد 1386 1
  • تیر 1386 1
  • خرداد 1386 1
  • اردیبهشت 1386 1
  • فروردین 1386 1
  • مهر 1385 1
  • شهریور 1385 1

جستجو


آمار : 82860 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • روابط تاج‌وتختی/ شیپ‌کردن «گات»ی چهارشنبه 8 خرداد 1398 14:29
    خب خب خب؛ اگر به من باشد، خیلی دوست دارم زوج‌های داستان مورد علاقه‌ام را به این صورت بچینم: سانسا و جان: بله، بله! الآن دیگر می‌شود و مشکلی نیست. جان باید از خدایش هم باشد. راستی، فکر نمی‌کردم سوفی ترنر هم کلاه‌گیس پوشیده باشد! تیری‌ین و دنریس: اگر قرار باشد دنی به هدفی که از ابتدا در سر داشت برسد، چه کسی بهتر از...
  • خودشناسی چهارشنبه 8 خرداد 1398 00:20
    خودم را وقتی بهتر شناختم که برای 50 صفحه برنامه‌ریزی کرده بودم اما تعداد صفحات حتی دورقمی هم نشد! البته اژدها همان ابتدا گفته بود: ای کلک! زرنگ کی بودی تووو؟ و گرگه هم در انتها شیشکی می‌بست و آدامس میوه‌ای باد می کرد و می‌ترکاند. ته‌نوشت: ماجرا مال امروز نیست؛ کلاً از وقتی به یاد می‌آورم، دست‌هایم پر از هندوانه بوده و...
  • «از عمر آ بِکاه و/ بر عمر ب بیفزا» سه‌شنبه 7 خرداد 1398 13:47
    فهرست کتاب‌هایی که باید بخوانم، در گودریدز، آن‌قدر از فهرست خوانده‌شده‌ها بیشتر شده که، در حالت معمول، باید یک‌سال کتاب بخوانم تا این فاصله تازه صفر شود؛ آن هم اگر به فهرست الف چیزی نیفزایم. یکی از شگردها این است که بیشتر از فهرست الف چیزی برای خواندن انتخاب کنم. چون در این صورت، هم فهرست ب جلو می‌رود و هم فهرست الف...
  • باندراس‌نامه سه‌شنبه 7 خرداد 1398 08:15
    مترصد مشتاق دیدن فیلم جدید آنتونیو باندراسم که آلمودووار جان کارگردانی کرده و پنه‌لوپه جان هم در آن نقش دارد. گویا باندراس، بابت این فیلم، در کن امسال هم جایزه گرفته. چه بهتر از این! یک‌ـ دو روز پیش، که دنبال این فیلم می‌گشتم (هنوز اکران نشده که بتوانم دانلودش کنم)، چندتا از فیلم‌های باندراس را هم گذاشتم توی صف. امروز...
  • حکایت همچنان باقی است دوشنبه 6 خرداد 1398 00:58
    ولی چند سالی بود به این فکر نمی‌کردم یک‌روزی برسد که کنار لینک‌های دانلود این سریال بنویسند: به‌اتمام رسیده! انگار قرار بود تا سااال‌ها در سرزمین‌های هفت‌پادشاهی زندگی کنم و شاید روزی به سرم می‌زد قارة ایسوس را هم ببینم و مطمئنم اولین مقصدم برای سفری دور براووس بود.
  • شبح تابستانی شنبه 4 خرداد 1398 06:14
    1. اینکه یک نفر، با فاصلة خیلی کم، نقش دو نویسندة متفاوت را در دو فیلم بازی کند از دید من یک‌طوری است! اولش سلینجر و حالا هم تالکین. بیشتر به‌خاطر لی‌لی کالینز و تالکین دوست دارم این فیلم را ببینم. هنرپیشة اصلی احساس بچه‌پرروبودن را به من القا می‌کند؛‌چیزی مثل جنیفر لارنس. 2. آخرشب اتفاقی دیدم فیلم دختری در دام عنکبوت...
  • دروگون خوشکل من پنج‌شنبه 2 خرداد 1398 11:22
    سه‌شنبه، آخر اردیبهشت 98: احساس می‌کنم اژدهای درونم تازه متولد شده! هما‌ن‌قدر قوی و پرانرژی که انگار دنی دروگون را به من بخشیده باشد!
  • پرواز ابوالهول چهارشنبه 1 خرداد 1398 21:04
    یکی از دستاوردهای دوران راهنمایی‌ام این بود که فهمیدم «fly»، غیر از «پروازکردن»، به‌معنای «مگس» هم است. دیگری بسیار زیبا و خیال‌انگیز و خوش‌آوا بود؛ هنوز هم یار گاه‌به‌گاه من است؛ کشف برابر انگلیسی «ابوالهول» در همان فرهنگ‌واژة تقریباً زهواردررفته.
  • از آخرین‌هایم با نغمه - 2 سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1398 21:38
    در آن لحظات خاص، دنی یک حالی بود که انگار هنوز داغ است و نفهمیده چه شده! چهره و حالت صورت و بدنش هیچ انقباض و تغییر ناگهانی‌ای را نشان نمی‌داد. فکر می‌کنم وقتی دروگون او را بالاخره در جایی بر زمین بگذارد و کمی بگذرد، تازه به خودش بیاید و شروع کند به هضم حادثه. و طفلک دروگون! کاش مال من می‌شد.
  • بادهای زمستانی و آن دیگری سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1398 10:11
    داشتم فکر می‌کردم وقتی کتاب هفتم کامل و آماده و منتشر بشود، چند سالم شده و در چه وضعیت و شرایطی قرار دارم؟
  • از آخرین‌هایم با نغمه سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1398 08:47
    1. یکی از قشششششششششنگ‌ترین و باشکوه‌ترین صحنه‌ها که خب، به نظرم آن‌قدر دیر نمایش داده شد که شکوهش درخور دنی خانم نبود و اصلاً به چشم نیامد! 2. سم، پسر! داشتم از دیدنت ناامید می‌شدم. عالی بودی همیشه. 3. برندون، بهترین گزینه. یادم هست وقتی اوایل فصل/ کتاب دوم همه افتاده بودند به جان هم و ادعای استقلال یا پادشاهی...
  • خداحافظی در زمستان سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1398 08:29
    پیام سوفی ترنر، بازیگر نقش سانسا استارک، برای پایان سریال: «سانسا، ممنونم که به من نیرو، شجاعت و قدرت واقعی را یاد دادی. ممنونم که به من مهربانی، صبوری و رهبری با عشق را یاد دادی. من با تو بزرگ شدم. سیزده‌سالگی عاشقت شدم و حالا پس از ده سال، در بیست‌وسه‌سالگی، تو را پشت سر می‌گذارم، اما نه آن چیزهایی که به من یاد...
  • «سبیلت رو نزن» دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 09:14
    دیشب دلم می‌خواست گوشی تلفن را بردارم و به دُن زنگ بزنم و با صدایی جدی و کمی ضخیم، با او بگویم: «سیبیلت رو بزن...» و بعد از چند جملة این‌طوری، دوتایی با هم از ته حلق دم بگیریم: «آآآآآآآآآآخخخخخخخخ به تو چه ای حبیب! واااااااااااعی به تو چه ای صنم!» به‌به‌! چه تقارنی با پایان سریال! روی لباس ولشدگان هم که جملة «هولد د...
  • «زییاپ لاسما» [1] دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 08:59
    «بی‌بی‌م همیشه میگه ما گناهکارهایی هستیم که گیر افتاده‌ایم توی شکم ماهی. به این راحتی نمی‌میریم. وقت مردن که برسه، اون وقت ماهی دهن باز می‌کنه». ص 70 کتاب [1] خیلی قشنگ و خواندنی‌ای است (تازه به میانة آن رسیده‌ام البته) فقط یک بخش‌هایی دارد که شخصیت‌ها شروع می‌کنند اطلاعات‌دادن؛ مثلاً درمورد سرعت گلوله، اصطکاک چرخ‌های...
  • آتش اژدها یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 08:30
    نظرم درمورد فصل آخر سریال این است که: در کل چندان راضی نیستم. شاید هم بیشتر این نارضایتی غیرحرفه‌ای باشد و از روی ناراحتی برای تمام‌شدنش؛ تمام‌شدن ماجرایی که از شروعش خیلی خوشحال و شگفتزده بودی و با وجود کاستی‌های امروزه‌اش،‌همچنان به ذات قضیه امید داری (کتاب‌های مارتین؛ چون هنوز نخوانده‌ای‌شان). بله میزان رضایت کلی...
  • هامممم یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 08:10
    مدتی (نه‌چندان اندک) است که هروقت توی باشگاه مشغول ورزش می‌شوم، یاد این می‌افتم که فصل آخر شرلوک را نیمه‌کاره رها کردم! در واقع رهایش نکردم؛ یادم رفت ببینمش. هربار همین سیر یادآوری توی ذهنم طی می‌شود . هربار می‌گویم «از امشب ادامه‌اش را می‌بینم» و باز یادم می‌رود. اصلاً ربط شرلوک با باشگاه را نمی‌فهم. بیشتر هم...
  • «خطاب به پروانه‌ها» یا ... جمعه 27 اردیبهشت 1398 11:56
    1. شما چقدر زیاد شده‌اید! دانای‌ـکل‌ـنوشت: البته دلیلش را دیروز فهمیدم. 2. اما دیروز صبح یک‌لحظه منظرة ترسناکی از فیلم‌های خاصی را مجسم کردم که با حملة رتیل‌ها، مورچه‌ها یا پرندگان به شهر همراه بود‍! قدم اول: می‌دانی مغزت عادت کرده از بعضی چیزها تصویرهای وحشتناک غیرواقعی یا ناممکن بسازد یا به سمت چنین تصاویری برود....
  • رستگاری قاشقی جمعه 27 اردیبهشت 1398 11:50
    دیروز موقع بازگشت، کشف کردم وقتی توی صف متروام (در واقع، باید بگویم لای بدن‌های دیگری رو به فشرده‌شدنم) ناخودآگاه از [قضیة «قاشق روغن»] [1] استفاده می‌کنم؛ هم مراقب سلامت خودم و وسایل همراهم‌ام و هم حواسم به تاکتیک‌های حرکتی برای سوارشدن و پیداکردن بهترین جا و صدمه‌نزدن به دیگران است. [1]. کیمیاگر ، پائولو کوئلیو.
  • «له و علیه نویسنده» جمعه 27 اردیبهشت 1398 11:31
    و دیروز، برای رسیدن، کلی راه رفتم و سعی کردم از زمان‌بندی‌ام بیشترین استفاده را بکنم و «راه‌»های جدیدی را بشناسم. مثلاً از آدرس مطمئن استفاده نکردم و خواستم حدس خودم را امتحان کنم. شد حدود 20 تا 25 دقیقه پیاده‌روی در فضایی دوست‌داشتنی و ختم شد به کشف اینکه: «ئه، اصلاً این ایستگاه مترو خیلی مناسب‌تر و نزدیک‌تر است!» در...
  • از آن انسان‌های نیک موسیقی جمعه 27 اردیبهشت 1398 11:11
    آخخ این آهنگ Faint Image از Adam Hurst چقدر حال‌وهوای موسیقی متن فیلم لئون را دارد! دقیقاً همان 45 ثانیة اول آهنگ.
  • «خواب من و قرار من» چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 11:45
    داشتم دنبال عکسی برای هراکلیون می‌گشتم، این تصویر توجهم را جلب کرد: اینطوری، در این قطع و اندازه، خیلی شبیه بخشی از مناظر خوابم است که مدتی پیش دیده بودم؛ همان که جریان مسافرت من به بخشی از اروپا بود (با اسنپ!). البته بزرگ‌شدة تصویر خیلی شبیه نیست. اینطوری کوچک و در یک نگاه، با آن شیب و سازه‌هایی که دقیقاً در سمت چپ...
  • اردیبهشت به‌وقتِ کازانتزاکیس چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 11:41
    بخارای مبارک را با شب کازانتزاکیس آغاز کردم [1] اما نمی‌دانم چرا آن موزیک زیبای آرام، که روی تصاویر نیکوس کازانتزاکیس پخش می‌شد، سبب شد احساس دل‌گرفتگی بکنم! شاید یادآوری یک‌باره و بی‌هوای آن روزها برایم سخت شده؛ روزهای بیم و امید که آغشته به قلم جذاب این نویسنده و چیزهای دیگر بود. عجیب که آن روزها به‌شدت احساس آرامش...
  • بی‌هایند د سینز و این حرف‌ها دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 08:45
    اولاً که کورتنی کاکس و چشم‌هاش! چشم‌هاش! ـ وای! بچگی‌هاش هم حتی خوشششکل بوده! ـ ولی اتفاقی بدون آرایش هم دیدمش. اصلاً جذابیت اولیه را برایم نداشت! حیف! در هر حال، از چشم‌هایش خوشم می‌آید خیلی دوم، امروز فهمیدم قرار بود او نقش ریچل را بازی کند و جنیفر انیستون نقش مانیکا را. خدایا! خوب شد یکی از فرشتگانت محکم زد پس کلة...
  • «بهتر آن است که برخیزم/ ×قدم× بردارم...» یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 11:01
    دارم فکر می‌کنم پا شوم فلان کار را انجام بدهم؛ چون دلم برای زوربا، گربة باشرف بندر، تنگ شده و کم‌کم تنم قلقلک می‌شود برای پاشدن و ول‌گشتن توی خانه. بعدش فکر می‌کنم آن کار را به خودم جایزه بدهم؛ برای وقتی که رسیدم به عنوان جدید؛ برای رفع خستگی. بعد می‌بینم فقط یک صفحه مانده و شاید عنوان بعدتر را در نظر بگیرم. شاید هم...
  • شوالیة مفت‌خور اما مؤثر [1] یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 08:38
    تیری‌ین: می‌تونم حرف بزنم؟ بران: پس چی؟ فقط مرگ می‌تونه تو رو خفه کنه! ـ خواب دم صبح خیلی خوب بود: خانه‌ای بزرگ، که من فقط در گوشه‌ای از آن بودم (طبقة بالا کنار بالکن) با گلدان‌های سبز و شاداب فراوان. بعضی‌هاشان به من رسیده بودند (از کسی که خانه را به من واگذار کرده بود یا صاحب قبلی آن ... چنین چیزی) و بعضی‌شان...
  • سانسا؟ برندون؟ یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 08:08
    1. این هم [تیپ‌های شخصیتی] شانزده‌گانه و تعدادی از هم‌تیپ‌هایمان که در انتها معرفی شده‌اند. و چرا در تیپ من هیچ استارکی نیست؟ 2. کتاب [ بزنگاه داستان ] را خیلی سال پیش به‌لطف دایی جان خوانده بودم و از طرح داستان‌هایش هنوز هم خوشم می‌آید. البته چندتایی‌شان بیشتر یادم نمانده، آن هم با جزئیات اندک. خیلی مشتاقم دوباره...
  • توکای رقاص من شنبه 21 اردیبهشت 1398 20:46
    چهارشنبه مکان: وسایل نقلیة عمومی در رفت‌وبرگشت؛ زمان: از صبح تا عصر. چندتا از آهنگ‌های شاد و قرش‌ـبدة امید حاجیلی را پیدا کردم و با دو آهنگ از همایون شجریان و یک آهنگ از شهاب تیام و یکی هم از رضا یزدانی، ریختم توی mp3 جان و با هم راه افتادیم و ... عجب ملغمه‌ای! ولی خیلی خوش گذشت. بیشتر از همه «واویلا» را دوست داشتم و...
  • دارما و گرِگ شنبه 21 اردیبهشت 1398 14:44
    کیتی مونتگمری، مادر گرِگ، بامزگی‌های خاص خودش را دارد؛ آن زندگی اشرافی و رفت‌وآمد با سیاستمدارها، برخوردهایش با پسر و عروسش: دارما، دی‌یر! گرگ، دارلینگ! خیلی خیلی باحال است. روز عید شکرگذاری، به خدمتکارها مرخصی داده بود. تلفن زنگ زد. گوشی را برداشت و شروع کرد اسپانیایی حرف‌زدن و خودش را جای خدمتکار اسپانیایی...
  • روزِ ازیادرفته‌ها شنبه 21 اردیبهشت 1398 13:19
    Unbreakable را دیشب دیدم و یادم نبود ساخت 2000 است. خیلی تعجب کردم؛ آخر زمانی بود که سعی می‌کردم همة فیلم‌های شیامالان را ببینم و دربه‌در دنبالشان بودم و این یکی، که قدیمی‌تر از بعضی دیگرشان بوده، از دستم دررفته بود! برایم این فاصلة هجده‌ساله (بین این فیلم و گلس ) عجیب بود ولی جالب اینجا بود که هنرپیشة نقش پسر بروس...
  • لیدی [1] جمعه 20 اردیبهشت 1398 19:00
    خیلی خیلی خوشحالم که سانسای عزیزم، یکی از شخصیت‌های محبوبم در دنیای نغمه ، مرا روسفید کرده! همان‌طور که فکر می‌کردم و راستش ته دلم آرزو داشتم، سانسا تأثیر اساسی در خاندان استارک دارد. دوست‌داشتنی‌ترین و مجرب‌ترین بانوی وستروس و حتی شاید هم اسوس. فقط الآن که موقعیت حساسی است، طبق معمولِ سرشت این موقعیت‌ها، آن چند ابله...
  • 1675
  • 1
  • ...
  • 18
  • 19
  • صفحه 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 56