اما موسیقی این ترانهی معین چیز دیگری است.
رباعی اولش هم همیشه این آدم را در فضایی ملکوتی شناور میکند.
کاش لارنس قبل از آن درخشش آسمانی پیاده شده باشد!
کاش مثلاً توی دستشویی هواپیما باشد و بعداً، حتی شده زخمی، زنده پیدا شود!
ولی آن خداحافظی با آنجلا/ شارلوت پیشدرآمد بیبروبرگشتی بر این سرنوشت بود. باید باور کرد.
وضعیت قلبی سرینا و جون در این مرحله عین همدیگر است؛ بخشی از قلبشان در آسمان مانده.
ـ بهترین مرد سریال همیشه و همیشه لوک بوده است. لوک یکی از مردان بهیادماندنی همهی داستانهایی است که دیده و خواندهام و جالب اینجاست، با اینکه بهترین است، همیشه مثل نقشش در سایه میماند؛ توی ذهن من هم معمولاً در سایه است. و البته جایگاهی ثابت و انکارناشدنی دارد.
ـ شاید بیشاز یک ربع است که حالم گرفته شده!
فصل ششم یک جاهایی خیلی قوی نبود اما بهخوبی دارد بهسمت پایان کار پیش میرود.