-
تیر 86
شنبه 9 تیر 1386 18:23
عمق فاجعه ! « می دانید وقتی یک لاشخور دیوانه بشود چکار می کند ؟ » هنک هم نمی دونست ! منظورم اینه وقتی یه لاشخور از فرط عصبانیت به مرز جنون برسه ، چیکار می کنه ؟ مثلا ً .... مثلا ً اگه دوتا کایوت نعلتی ولگرد ، اومده باشن جلو دهنۀ غار ِ محل سکونتش و با اون صداهای نخراشیده شون زده باشن زیر آواز . که چی ؟ که با جونیور...
-
خرداد 86
چهارشنبه 9 خرداد 1386 18:24
« شما که غریبه نیستید » خوب من وقتی یه کتاب از آقای مرادی کرمانی می بینم ، غیر از این که ایشون یکی از نویسنده های معاصر ِ مورد علاقۀ من هستند ؛ یه جورایی اون گلبول های کرمانی که در بین خونم ، در رگهام جریان دارن قلقلک می شن و این میشه که با یه تعصّب خاصی سطر سطر ِ این کتابا رو می خونم . دو تا از این کتاب ها : شما که...
-
اردیبهشت 86
یکشنبه 9 اردیبهشت 1386 18:26
« خردمندی نیابی شادمانه » « باغ سبز عشق کو بی منتهاست جز غم و شادی ، در او بس میوه هاست » حضرت مولانا برای دوست عزیزی که به تازگی از همراهی ناگزیر ، ولی شیرین دو یار ازلی و ابدی ، غم و شادی ، بسی زیبا و شایسته یاد کرده است : دیدار سرنوشت ساز مولانا و شمس تبریزی « ... اما آن روز ، که با همه خرسندی و بی خیالی ، از راه...
-
فروردین 86
پنجشنبه 9 فروردین 1386 18:28
« نردبان یعقوب » با کسب اجازه از محضر بیهقی گرامی که در شرح سوگنامه ش وقفه ای حاصل می شه ! فیلمی که دیشب در برنامه سینما ماوراء _ از شبکه چهارم سیما _ پخش شد و مورد تحلیل قرار گرفت ، « نردبان یعقوب » نام داشت . مدتی پیش در همین برنامه و طی نقد فیلمی به نام « بمان » ( Stay ) ، نام فیلم دیشب رو شنیده بودم و خیلی دوست...
-
مهر 85
پنجشنبه 6 مهر 1385 13:23
در کوچه باغهای پیدا و ناپیدا دریا « حسرت نبرم به خواب آن مرداب کآرام درون دشت شب خفته ست دریایم و نیست باکم از توفان : دریا همه عمر خوابش آشفته ست » * بعد از ظهر تنهایی و کتاب لاغر « در کوچه باغهای نشابور » از دکتر شفیعی کدکنی اندیشه دیروز زاد روز شاعر عارف مولانا جلال الدین محمد بلخی ـ مشهور به مولانا و رومی ـ بود ....
-
شهریور 85
دوشنبه 6 شهریور 1385 13:25
زوزه افقی اندکی درباره یک مکتب ادبی که اوایل قرن بیستم و پس از جنگ جهانی نخست پدید آمد ؛ درست پس از فجایع و ویرانی های یک جنگ خانمان سوز . در میان ویرانه های عواطف و اندیشه های تار و پود از هم گسیخته ، بشر باز هم طغیان می کند ، بر می آشوبد و زشتی و نابسامان ـ کاری خویش را قی می کند . ببینید ! انبوهی از اشعار و واژه...