فهرست کتابهایی که باید بخوانم، در گودریدز، آنقدر از فهرست خواندهشدهها بیشتر شده که، در حالت معمول، باید یکسال کتاب بخوانم تا این فاصله تازه صفر شود؛ آن هم اگر به فهرست الف چیزی نیفزایم.
یکی از شگردها این است که بیشتر از فهرست الف چیزی برای خواندن انتخاب کنم. چون در این صورت، هم فهرست ب جلو میرود و هم فهرست الف روند معکوس پیدا میکند! کلک خیلی بامزه و هیجانانگیزی است! خوشم آمد!
تبصره: حالا چه کاری است؟ چرا من باید فاصله را کم کنم؟ اصلاً هرچه فاصله باشد، لذت و انگیزة خواندن، حتی در این شکل پیشپاافتاده و ظاهراً بیاهمیت، بیشتر میشود.