سه‌تایی‌های نفرین‌شده

از این فیلم‌های «وسطی» حرصم می‌گیرد؛ حتی خوشم نمی‌آید! مثلاً همین جنایت‌های گریندل‌والد. یک حالت برزخی معمولاً ناجوری دارند. من یکی را ول می‌کنند توی عالمی که دلم نمی‌خواهد. شخصیت‌ها یک‌لنگه‌پا مانده‌اند و انگار قرار است مدت‌ها، در قابی که بهشان تعلق ندارند، خشکشان بزند؛ که چه؟ که تعلیق داستان اصلی حفظ شود و ما هم تنمان بخارد که: «بخش بعدی فیلم کی می‌آید؟».

بعضی وقت‌ها انگار سه‌گانه‌ساختن می‌شود شبیه تولید انبوه آن تابلوهای سه‌تایی که چند سال پیش باب شدند و بعد از مدتی، حرمتشان شکست و دیگر صرفاً  تصویری زیبا در سه قطعة جداگانه و در عین حال، کنار هم  چاپ می‌شد. در حالی که به‌نظر من، باید تصویر جوری سه‌تکه شود که بخشی از مفهوم و ظاهر آن در یک بخش تمام شود و بخشی دیگر به بخش/ بخش‌های بعدی منتقل شود. دقیقاً نمی‌دانم چطور بگویم که درست و کامل باشد؛ فقط می‌توانم بگویم نمی‌شود فرتی هر تصویری را سه تکه کرد و انتظار زیبایی شناسانه از آن داشت.

یادم‌ـآمدـنوشت: البته چون خیلی در نقد فیلم صاحب‌نظر نیستم، این امکان را دور از انتظار نمی‌دانم که بعدها به دانش  و درکم اضافه شود و نظرم در این مورد تغییر کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد