هفتهی پیش خوابی دیدم که گویا خیلی دوستش داشتم. از آنها که وسط روز بیهوا با دیدن تصویری یا شنیدن صدایی، بخشهاییشان یادت میآید و بعد کلیتی از آن در ذهنت نقش میبندد و خیالت راحت است که به خاطرش آوردهای. ولی فرصت نبود بنویسمش و در نهایت فلان و بهمان، میبینم که از یاد بردهامش
احساس میکنم خوابفوتکن سلطنتی یا همان غول بزرگ مهربان اشتباهی خوابی را در گوشم فوت کرده بود و بعد از آنکه یادش آمد، آن را از حافظهام پس گرفت!
شاید الآن خواب قشنگم در بطریای شیشهای آرمیده تا در گوش دیگری فوت شود؛ شاید هم غبم بدوبدو رفته و آن را در گوش شخص دیگری فوت کرده باشد!
نمیدانم اگر برایش نوشکنجبین بگذارم گوشهی اتاق خوشش میآید و خوابم را پس میآورد یا نه.
خوابفوتکن سلطنتی :))
آخ آخ منم دیروز خواب خیلی خوبی دیدم،همهاش هم یادمه، اینقدر خوب بود که وقتی از خواب بیدار شدم حالم خوب بود و خیلی سرحال و خوشاخلاق بودم. ولی خوب همهاش با خودم میگم این فقط یه خواب بود. چرا اینقدر جدی میگیریش :(
نمیدونم چرا احساس خوب خوابای خوب اینقدر قوی و خاصن. اصلاً نمیشه با کلمه درموردشون حرف زد هیچی درست و کامل بیانشون نمیکنه.
تو واقعیت که پیش بیان، اینجور سرخوشی نمیدن به آدم.
کیک کشمشی و بال پری هم جواب داده در مواقعی
به احتمال زیاد! ممنون، باید امتحان کنم.