در گودریدز، توجهم به کتابی جلب شد که برخی خوانندگان اظهارنظرهای چشمگیری درمورد آن داشتهاند؛ مثلاً:
«فرزانه طاهری در مقدمۀ کتاب تعریف میکنه که گلشیری بعد از شنیدن داستانهای سلطانزاده میگفت: نمیدانی که چه مضامینی در داستانهایش دارد، مو بر اندام آدم راست میشود، بیخ گوش ما چهها گذشته و ما بیخبریم.»
گلشیری عزیز خوشش آمده! پس باید بخوانمش.