همونقدر که از روباه خوشم میاد، خرسا رو هم دوست دارم و کپل مپلی و گردوقلمبگیشون دلمو میبره. تو بچگی هم روباه برام جاذبه داشت و ذهنیتی که توی داستانها و کارتونها براش قائل میشدن خیلی مطلوب من بود. خرسها همیشه ساده و قلقلی و مهربون بودن و محبوبترینشون برای من پدینگتونه که اون موقعها، توی انیمیشن عروسکیش، بهش میگفتن آقا خرسه. آقا خرسه یه کلاه خوشکل داشت (من اون سالها بهشدت عاشق کلاه بودم) هرموقع کارش تموم میشد از توی کیف بزرگش یه ساندْویچ مربا بیرون میآورد و میخورد.
(بهنظرم میاد این ساندویچش توش کاهو داره!) موندم چرا این کلاه اون موقع به چشم من خوشششکل بود؟!
امروز چند دقیقه از اول فیلم پدینگتون2 رو دیدم و کلی قربونصدقهش رفتم. خیلی جاهای فیلم، مخصوصاً اونجا که خالهشو محکم بغل میکنه
یا اولتر فیلم که اولین صحنة دیدارشونه
شیرین دیشب: