دنبال سوراخ نفوذ می‌گشته، از روان خسته‌ی من سوءاستفاده کرده

سرانجام، آن‌قدر خشم و اندوه بر من غالب شد که کرونا گرفتم!

البته دو روز اول پدر معده‌ام درآمد که مترصد بودم بابت آن بروم دکتر و علائم دیگر را نادیده گرفتم.

دو روز تب هم مرا کله‌پا کرد درس عبرت نشد.

آخرش سردرد نابه‌کار مجبورم کرد و تازه فهمیدم که بعله...

نظرات 1 + ارسال نظر
پرکلاغی جمعه 22 دی 1402 ساعت 01:23

عه، من اصلاً خبر نداشتم دوس جون :(
همیشه سلامت و به دور از کرونا باشی :*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد