در یخچال را باز کردم و خودم را جای «دیگری» گذاشتم و ادای ترسیدهها را درآوردم!
گفتم:
«از عنابدارها نترسید؛ از کسانی بترسید که ندارند (چون همین مقدار را خوردهاند)»
ـ اشاره به سفر جذاب پارسال و خریدن کلی عناب از دیار 2.