1. فکر میکنم پارسال بود که اعتراف کردم بلد نیستم از بخش آپدیتهای روزانهی گودریدز استفاده کنم،همان بخشی که شبیه وبلاگنویسی است یکطورهایی. خب، تازگی، خیلی اتفاقی، فهمیدم که باید روی «جنرال آپدیتس» کلیک کنم!
تازه، فکر هم میکنم به این کشف عظما قبلاً اشاره کرده باشم!
2. آخخخخ آخخخخ! آن با E، آن شرلی جدید! چه ساختید! از همه آخخخخخختر فصل سومش! برابری (جنسیتی، نژادی،...)، آزادی،... . وقتی ماریلا به آن میگوید: «بدو برو بهش بگو! اشتباه من رو تکرار نکن!» وقتی آن، مثل نسخهی سالیوان، الکی خودآزاری نمیکند و برای گیلبرت پففیلبازی درنمیآورد، وقتی گیلبرت خیلی ماه است، خیلی خیلی، اصلاً ماه شب چهارده است،... .
مثل وحشیها اپیسود نهم و دهم را بدون زیرنویس دیدم. البته صحبتةا نباید آنچنان پیچیده و ناآشنا باشند که زیرنویسـ لازم باشد ولی بودنش بهتر است. بعد مدتها هم بر دقایق آخر سریال قدری اشک فشاندم و لذت بردم.