مدتی است که «سربهراه» شدهام: بیشتر کتابهایی را که امانت میگیرم، اگر ارزش خواندن داشته باشند، میخوانم و نمیگذارم ناتمام بمانند.
چند ماهی است با خودم قرار گذاشتهام خلاصة کتابهایی را که میخوانم حتماً اینجا بنویسم تا بعدها یادم بماند داستان چه بوده اما نمیشود وقت مناسبی برای این کار اختصاص بدهم. فعلاً اسمشان را یادداشت میکنم؛ شاید بعدها موفق بشوم این پروژة ظاهراً کوچک را هم عملی کنم.
خواندهشدهها:
سگی که به سوی ستارهای میدود
برایم شمع روشن کن
هری پاتر و شاهزادة دورگه (فقط یک فصلش مانده. کتاب صوتی)
آسمان سرخ در سپیدهدم
پسر، بدجنسها و تمساح غولپیکر (هر سه از رولد دال)
سه سوت جادویی
میک هارته
گاوهای آرزو
ققنوس و قالیچة پرنده
خود دوستداشتنی من
فرنسه
کنسرو غول
ـ درمورد بقیه چیزکی نوشتهام.
ـ این موارد مال سال 86اند.
ـ به کتابهای خیلی کودک اشارهای نمیکنم.