گفتگوی کوتاه با یووال هراری چقدر خوب بود!
مخصوصاً آنجا که میگفت باید فرزندانمان را طوری تربیت کنیم که انعطافپذیری را «یاد بگیرند»، نه اینکه تأکید بر مثلاً ریاضی باشد؛ بتوانند قدرت بازبینی خودشان و تغییرهای لازم را، هر چند سال، داشته باشند (نقل به مضمون؛ اگر دوباره ببینمش و لازم شد، این جملهها را اصلاح میکنم).
فکر میکنم خود من تا حدی این قدرت را داشته باشم. راستش شرایط بهترین معلم من در این مورد بوده است؛ حضور/ نبودِ بعضی از آدمها در جاهایی از زندگیام که نباید. چنین وضعیتی، وقتی ابتدا با آن مواجه میشویم، عجیب و دور از پذیرش است؛ اعتراض را برمیانگیزد و عقل و منطق روزمره حکم میکند بیشتر به تغییر آن یا تغییر موقعیت خودمان فکر کنیم. اما گاهی پای پذیرش به میان میآید؛ چه گریزی از آن نباشد و چه ترجیح ما باشد. در این مورد آخر، اگر مدتی پشتسرهم شرایط مشابهی تکرار شود، ممکن است عادت کنیم به پذیرش؛ بدون تفکر. پذیرش برایمان شیوهای عادتی شود. اگر در این عادت غرق شویم خوب نیست و گاهی خطرناک هم میشود. اما اگر هربار هوشیار باشیم و بهانههای الکی برای خودمان نیاوریم، همیشه در تغییر را به رویمان باز بگذاریم و جرئت پاپیشگذاشتن در این مسیر را داشته باشیم؛ خیلی بهتر است.