از دیگران

وای چقدر نویسندة این کانال شبیه من است:

قبلا از کارهای خونه نوشتم.از اینکه انتها ندارن و سوپر کسل کننده هستن.
متاسفانه یا خوشبختانه من با کارهای خونه مطلقا حالم بهتر نمیشه حتی ممکنه بدتر بشه. از اون آدمها نیستم که کارهای خونه بتونن آرومم کنن و هیچ وقت موقع ناراحتی سراغ آشپزی ( گرچه گاه گاه که باشه دوسش دارم) و کارهای آشپزخونه نمیرم.
اما گاهی فقط گاهی مرتب کردن خونه خیلی کمک می کنه به مرتب شدن فکر آدم و خونه تمیز انرژی زیادی رو وارد ذهن و زندگی آدم می کنه. من نظم و تمیزی رو خیلی دوست دارم اما انجامش رو نه!

هیچ وقت نمیخواستم با آدمی ازدواج کنم که خیلی شبیه خودمه. با آدمی ازدواج کردم که کمتر از من ذهنیه، بیشتر از من جسمانیه، بیشتر از من شنواست، کم تر از من حرف می زنه، بیشتر از من ورزش میکنه، کمتر از من مسائل رو تحلیل می کنه. کسی که بیشتر از من اهل طبیعت گردیه، کمتر از من رمان می خونه، بیشتر از من اقتصاد می دونه، کسی که بیشتر از من به فشن علاقه داره و سلیقه خیلی خوبی داره، کسی که بیشتر از من یه سینما اهمیت میده، از من منظم تره، کسی که از اون عملگراترم و هزاران تفاوت دیگه.
کسی که منو گسترش میده. برای عمق پیدا کردن در علایقم شاید خودم کافی باشم، اما برای گسترش خودم اون ضروریه.