احوالات کتابی و فیلم و سریالی

جلد دوی هری پاتر تصویرگری‌شده (یکی از آرزوهای برآورده‌شده‌ام) کنار تخت است. گاهی شب‌ها چند صفحه‌ای ازش می‌خوانم و به یاد تمامی آرزوهای این‌چنینی سال‌های دور، حضور حقیقی این یکی را ستایش می‌کنم. تذکره‌الاولیا جان را هم از کتاب‌خانه گرفته‌ام تا شاید رستگار شوم. البته خب غمگین می‌شوم از خواندنش. ولی باید کامل بخوانمش. امیدوارم تراوشات قلم دکتر شفیعی کدکنی نازنین به‌زودی منتشر شود و به فیض برسم.

ف.ر.ن.د.ز. جان را هم گذاشته‌ام دم دست که برای رفع خستگی بین کارم طی روز (و شب، گاهی!) ببینمش. فصل دو را به انتها رسانده‌ام.

حدود دو هفتة پیش هم بالاخره انیمیشن شازده کوچولو (2015) را دیدم و دخترک و آن روباه پارچه‌ای را خیلی دوست داشتم. پیرمردک هم بامزه بود.

جلد دوی نغمة یخ و آتش را هم دیگر دارم به پایان می‌رسانم؛ البته کتاب صوتی‌اش را، که انصافاً خیلی خوب خوانده شده.

فقط نمی‌دانم کلاً چطوری می‌شود که تابستان‌ها هوس می‌کنم رئالیسم جادویی بخوانم. انگار در گرمای مطبوع شکلاتی فضایی دور و نمی‌دانم بلاه بلاه بلاه خاصی غرق می‌شوم با این کار. همیشه هم صد سال تنهایی می‌آید جلو چشمم و وظیفة خواندن ترجمة بهمن فرزانه (البته به‌قول قابل اطمینان استاد جان: ویراست عالی کامران فانی گرامی) بر دوشم سنگینی می‌کند. چون آن دوبار قبلی که خواندمش با ترجمة دیگری بود.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد