روز کیف‌های قشنگ پرکلاغی و من ^ـ^

از جهاتی کتاب جالب شده است؛
قبل‌تر، من هم مثل دنیس داشتم به این نتیجه می‌رسیدم «آخی، نولا چه دختر بافکر و ...» که البته به شخصیتش نمی‌خورد ولی الآن دوباره دارم به این نتیجه می‌رسم  نه بابا، نولا واقعاً مشکل دارد!
نکته‌ی مثبت و جالب کتاب همین معمایی بودن و تعلیق‌هایش است، تازه آن هم نه همه‌جا. تا نیمه‌ی اول کتاب از نظر من اتفاقاً خیلی حوصله‌سربر بود.

جالب این‌جاست که در گودریدز چند نقد و امتیاز بر آن را دیدم که یا یک‌ستاره بودند یا پنج ستاره :)))

گوش‌دادن به نسخه‌ی صوتی‌اش به‌نظرم بهتر از خواندن خود کتاب بود و باعث شد زودتر تمام شود. البته هنوز صد صفحه مانده تا بتوانم واقعاً بگویم «تمام».

در مجموع، سبک نوشتن کتاب و بخش‌های پراکنده از گفته‌های شواهد اصلی و فرعی و کتابی که مارکوس نوشته و... به‌خصوصو در نیمه‌ی دوم کتاب، نقطه‌ی قوت اثر است.

اما یک‌طوری است که نمی‌توانم با هیچ‌یک از شخصیت‌ها همراهی و همذات‌پنداری و ... داشته باشم!

* تگ آخر بابت کیف‌های دیروزمان است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد