بعد از دیدن نیمة دوم فیلم جدید علاءالدین:
شخصیت جزمین، با آن اسم قشنگش، و حضور قالیچة پرنده خیلی خیلی زمینه را برای این فراهم میکنند که داستان کاملاً ایرانی باشد.
به اصل داستان کاری ندارم؛ اینکه صحنة رقص را بیشتر به هندی نزدیک کرده بودند و حتی اسم «شیرآباد»، که شبیه نام شهرهای هندی بود، باعث شد به خودم حق بدهم روایتی ایرانی از این داستان را هم تصور کنم.
جزمین از جملة خوبرویانی است که دوست دارم شبیهشان باشم. حتی میتوانم با کمی فشارآوردن به حافظهام، دختری ایرانی را در ذهنم تصور کنم که از نزدیک دیدهام و کاملاً شبیه جزمین و به زیبایی اوست. حتماً تا چند ساعت دیگر، اسمش هم به خاطرم میرسد. منتظرش هستم.