نور من

آن‌قدددددددددددددر هوا خوب است و از پنجره‌ای که باز کرده‌ام صداها، باد ملایم، نور و کلی چیزهای دوست‌داشتنی می‌آید توی اتاق که اصصصصصصلاً دلم نمی‌خواهد بروم بیرون.

ولی خب مورفی عزیز این‌بار وارد عمل شده و مرا تا عصر به دور از قلعة سنگی محبوبم (یا به‌قول خوخو، «عرشة اولیس») نگه می‌دارد.

برای همة کسانی که صبح شنبه را دوست ندارند آرزو می‌کنم صبح شنبه‌های زیبا و دلپذیری را در طول زندگی‌شان تجربه کنند چون خیلی دارم از سهم خودم لذت می‌برم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد