گرگهای توی دیوار، نوشتة نیل گیمن، ترجمة فرزاد فربد، تصویر سازی از دیو مککین، انتشارات پریان، 1396.
جایزة انجمن علمیـ تخیلی بریتانیا (2004)؛ کتاب سال بهانتخاب کودکان (2003)؛ بهترین کتاب تصویری کودک بهانتخاب نیویورک تایمز (2003)
گروه سنی ب
لوسی یکروز سروصدایی از توی دیوارهای خانه میشنود و متوجه میشود دیوارهای خانه محل رفتوآمد گرگها شده است. او این مطلب را با پدر، مادر و برادرش درمیان میگذارد. آنها حضور گرگها را باور ندارند و فکر میکنند موجود دیگری داخل دیوارهاست. اما همگی شنیدهاند که «اگر گرگها از دیوار بیرون بیایند، کار تمام است».
بالاخره روزی گرگها از دیوار بیرون میآیند و خانه را تصاحب میکنند. خانوادة لوسی فرار میکند و همگی ساکن حیاط پشتی میشوند. لوسی که خوک عروسکی محبوبش را جا گذاشته،شباه، یواشکی به خانه بازمیگردد و از توی دیوارها حرکت میکند و خوکش را برمیدارد. اعضای خانواده هر یک مکانی جدید را برای زندگی پیشنهاد میدهد که گرگی نتواند وارد دیوارهایش شود.
اما لوسی داخل دیوارهای خانة خودشان را برای زندگی پیشنهاد میکند و بقیه، چون جای مناسبتری در درسترس نیست، میپذیرند. گرگها همچنان مشغول خوشگذرانی و بههمریختن خانهاند. لوسی و خانوادهاش، که این اوضاع را از راه چشمهای درون تصاویرآویخته بر دیوارها میبینند، با تنها چیزی که در دسترسشان است، یعنی پایههای صندلی شکستهای که داخل دیوار جا مانده، به گرگها حملهور میشوند و آنها را از خانه بیرون میکنند. گرگها با وحشت فرار میکنند چون برای آنها هم بیرون آمدن آدمیزاد از داخل دیوارها بهمعنای پایان کار است.
آنها خانهشان را پس میگیرند، همهجا را مرتب و آثار حضور گرگها در خانه را پاک میکنند اما پس از مدتی لوسی متوجه سروصدای دیگری در دیوارها میشود و اینبار خانوادهاش هم نزدیکبودن اتفاق جدید را درمییابند؛ فیلی درون دیوارهاست!
بهنظرم آمد که شاید، در هر وضعیت نامتعارفی، نقطة ضعف ما همان نقطة ضعف وضعیت موجود باشد و حمله به آن نقطه باعث عقبنشینی آن شرایط نامطلوب شود.
لوسی دختری خیالپرداز و تا حدی شجاع است و برای حفظ آنچه دوست دارد، تلاش میکند.
[کتاب «گرگها در دیوار» از کابوس دختر چهارسالة نویسنده، نیل گیمن، تاثیرگرفته. مَدی در خردسالی خواب میدیده که در دیوارهای اتاقش گرگها زندگی میکنند. اما این داستان شاید بدون تصویرسازی دیو مککین نمیتوانست تااین حد موفق و جذاب شود. مککین در تصویرسازیاش از تکنیکهای متنوعی استفاده کرده؛ عکاسی، طراحی و تصویرسازی کامپیوتری از روی عکس که او انجام داده، آنقدر داستان را زیبا و هیجانانگیز کرده که آدم را مجبور میکند، قبل از خواندن، یک دور تصویرها را ببیند.
نیل گیمن نویسندة بریتانیایی مشهوری است. شهرتش بیشتر به خاطر سبک تخیلی است که معمولاً با تصویرسازیها عجیب و خوشتکنیکی همراه است. بهاعتقاد او، در ادبیات کودکان نباید خیلی دنیای سرشار از خوبی و خوشی و زیبایی و روشنی را نشان داد. او تأکید دارد که باید تاریکیها را به بچهها نشان داد تا توانایی درکش را پیدا کنند و برای روبهروشدن با آنها آماده باشند.