حال و احوال

«مشکل دنیا این است که انسان‌های باهوشْ پُرند از شک و تردید. حال آنکه آدم‌های احمق از اطمینان لبریزند.»  ــ چارلز بوکوفسکی [1]

به میزان درست/ غلط‌بودنش و آه‌وناله‌هایی که می‌شود از دست گروه دوم سرداد کاری ندارم. مهم این است که چندبار توانسته‌ایم مچ خودمان را،‌ در آن حال اطمینان و لبریزبودن از آن، بگیریم و حماقتمان را اصلاح کنیم؟ بدا  اینکه چندبار از دستمان دررفته است؟!

به مرتبه‌ای از بیماری رسیده‌ام که صدایم گاه  به صدای جوجه‌خروس‌های تازه‌بالغ خودشیفته پهلو می‌زند و سرفه‌های شبانة کورکننده‌ای دارم (که خدا را شکر، طولانی نیستند؛ ولی هستند) و هنوز دارم استخاره می‌کنم که بروم دکتر یا نروم!

[1]. از تلگرام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد