آریا: وقتی اسم شخصی رو بهت بگم،چقدر طول میکشه بکشیش؟
جکن هگار: یک دقیقه... یک ساعت... یک ماه ... کشتن به عهدة منه نه تعیین زمانش.
آریا: پس بهم کمک کن فرار کنم. بهم قول دادی کمکم میکنی.
جکن: کمک برای فرار توی قولمون نبود؛ فقط کشتن.
آریا: خب .. اگه اسم کسی رو بگم، میکشیش؟ اسم هرکی که باشه؟
جکن: قسم به خدایان جدید و خدایان قدیم که نمیشه شمردشون این کار رو میکنم.
آریاک بسیار خب، .. جکن هگار!
جکن: دختر اسم خود مرد رو بهش میگه؟ خدایان مسخرهبازی سرشون نمیشه! باهاشون شوخی نکن!
آریا: شوخی نیست. مرد باید خودش رو بکشه!
جکن: اسمم رو پس بگیر!
آریا: نه!
جکن: خواهش میکنم!
آریا: خیلی خوب! اسمت رو پس می گیرم. به شرطی که کمک کنی من و دوستام فرار کنیم.
جکن قبول نمیکند.
آریا: جکن هگار!
جکن: دختر شرافت نداره!
آریا شانه بالا میاندازد و خونسرد نگاهش میکند.
جکن: اگر این کار رو بکنم، دختر باید فرمانبردار باشه.
آریا: دختر فرمانبرداره.
دختر و دوستاش نصف شب میتونن ازدروازه رد بشن.
فصل دوم؛ اپیسود 8
دیروز (اواخر فصل 3) بهنظرم آمد شکم هنرپیشة رابین خیلی غیرعادی قلمبه است؛ طوری که از زیر تونیکهای گشادش هم مشخص میشود! اصلاً چرا رابین دارد تونیکهای آستیندار گشاد میپوشد؟ نکند هنرپیشهاش حامله است؟
بله، طبق جستجوی بنده، در می 2009 (زمان پخش همین فصل) ایشان اولین فرندش را بهدنیا آورد!
راستش همیشه اسم کوچکش هم برایم عجیب بود، ولی به صرافت گشتن درموردش نیفتاده بودم. سر همین ماجرای شک در بارداریاش، متوجه شدم اسمش (cobie) مخفف Jacoba است. از دید من، جیکوبا خیلی زیبا اما سخت است!
وااای وااای! هنرپیشة لیلی هم همینطور! در همان زمان! راستش شکم لیلی و لباسهایش (که مثل رابین بود) مشکوکم نکرد! انقدر حواسم پیش رابین بود که لیلی را فراموش کردم!