1. از طرز زیرنویسنوشتن برای سریال آشنایی با مادر خیلی خوشم میآید! مثلاً به هم میگویند:
ـ بلیط گرفتم بریم کنسرت علیرضا عصار
ـ فلانی توی ماشینش جواد یساری گوش میکرد
ـ بعدش رفتم فری کثیف ساندویچ خوردیم
ـ شبکة شما امتیازش از اون شبکة کرهای که همهش جومونگ و ققنوس پخش میکنه پایینتره
حالا ممکن است جملههایی که نوشتم عین عین همانهایی نباشند که دیدم ولی مضمونشان خیلی شبیه است. غرضم این بود تا جایی که یادم مانده شبیه باشند و یادم بماند منظورم چه بود!
2. آه ...، ای بارنیِ عاشق!
بارنی هم که عاشق میشود نگاههاش معنادار و احساساتبرانگیز میشود. راستش تا این لحظةعمرم، تنها شخصیت مهمی که از نگاههای عاشقانهش خوشم نیامد دکتر هاوس بوده. چقدر وحشتناک است آدم بدجور شکسته پکسته باشد و بدترتر اینکه نتواند خودش را درستحسابی جمعوجور کند! نخواهد و نتواند و همة اینها!