یکوقتهایی آنقدر دستها به بدن چسبش دارند که چندبار از کنار ماشین لباسشویی رد میشوی ولی همت نمیکنی لباس را بتپانی توی آن و دکمه را بزنی و والسلام! طوری رد میشوی و نادیده میگیریاش که انگار قرار است خودت سانت به سانت آن را با دست بشویی و الآن حسش نباشد و کلاً از آب متنفر باشی و ...
لابد این حالت هم اسم دارد برای خودش. شکل فانتزیاش این میشود که زیرمجموعة حسوحال و رفتار و روحیة خاصی نباشد؛ خودش برای خودش هویت مستقل داشته باشد و وقتی نامش به میان میآید، بعضی که معنایش را میدانند سر تکان دهند و بگویند: آهان، آهان!