برایم جالب نیست که درمورد بعضی چیزها با کسی صحبت کنم؛ منظورم مخاطب خاص اینگونه صحبتهاست. گاهی هم حتی ترجیح میدهم تلفنی 1-2 جمله بگویم؛ چون در صحبت شفاهی،آدم میتواند لحن خوبی بهکار ببرد و بیشتر احتمالش هست که همهچیز به خیر و خوشی ختم شود. اما وقتی دیگر با آن شماره تلفن نمیشود با شخص تماس گرفت و صحبت کرد، غیر از نوشتن ایمیل راهی نمیماند.
برای همین، با اینکه حق قانونی خودم میدانم که در این مورد حرف بزنم، دیشب نتوانستم/ رویم نشد/ جرئت نکردم/ چندشم شد که ایمیلی با این مضمون برای فرد مورد نظر بفرستم. چون نمیشد بیشتر از یک جمله نوشت و آن یک جمله، بین جملات سلام و احوالپرسی و تقدیم احترامات فائقه و خداحافظی، چندان زیبا و خوشایند بهنظر نمیرسید. اما امروز صبح، همین که پا شدم،یاد حق و حقوق قانونیام افتادم و دیدم اصلاً نوشتن در این مورد هم زشت نیست. اما باز هم هنگام تایپکردن، احساس سنگینی میکردم. خلاصه اینکه جمله را کمی لعاب دادم و خیلی سریع، تا پشیمان نشده بودم، ایمیل را فرستادم. هرچه میخواهد بشود!