دیگر بیشتر برچسب‌هایم را رسماً فراموش کرده‌ام!

کتاب لرد لاس (اولین از مجموعة‌ نبرد با شیاطین) [1] کتاب خوش‌خوانی است و داستانش برای من جالب است. به‌جز بخش‌هایی تقریباً در میانه (کمی قبل و بعد از ماجرای تغییر بیل‌ـ ای، روند داستانی خوبی دارد.

به آن‌جایی رسیده‌ام که، در چرخش ناگهانی نقش درویش و گروبز در مقابل لرد، گروبز به این نتیجه می‌رسد که از توصیة درویش در «این» مرحله استفاده کند؛ در حالی که انگار خودش و شاید هم ما انتظار داشته‌ایم در جای متفاوتی باید به آن عمل می‌کرد. فکر خیلی خوبی است و احتمال موفقیتش را بالا می‌برد.

Image result for ‫لرد لاس‬‎


انیمیشن میگل خوشکله (کوکو) را هم گذاشته‌ام در پس‌زمینه برای خودش پخش شود و صدایش را بشنوم! تا حالا با دوبله دیده بودمش. صحنة اوایل کارتون، که مادربزرگ با عصبانیت وارد میدان می‌شود و مثل هفت‌تیرکش‌ها دمپایی‌اش را بیرون می‌کشد و آخرش هم در دستش می‌چرخاند معرکه است! و آنجا که آنقدر میگل را به خودش می‌فشارد که بچه نفسش بند می‌آید... وای من نوه‌ای مثل میگل می‌خواهم!

Image result for ‫انیمیشن کوکو‬‎


Image result for ‫انیمیشن کوکو‬‎

گریم فریدایی برای پرکلاغی!

Image result for ‫انیمیشن کوکو‬‎Image result for ‫انیمیشن کوکو‬‎

مادرِ مادربزرگش را با علاقه می‌بوسد ولی برای بوسه‌های این مادربزرگش (دختر همان پیرزن  آرام) همیشه آماده نیست!


[1]. لرد لاس، نوشتة دارن شان، انتشارات قدیانی.

نظرات 1 + ارسال نظر
پرکلاغی دوشنبه 2 مهر 1397 ساعت 16:46

اون صحنه‌ی توصیف مادربزرگه خیلی خنده است. یاد پاندای کنگ فو کار افتادم :))
مرسی بابت گذاشتن تصویر گریم فریدایی

یعنی انننننننقد اون صحنه رو دوست دارم و مادربزرگه انقد بانمکه کاراش هی دوست دارم ببینمش
خواهش می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد