یادآوری اینکه روح بزرگی چون نیچه تجربه ای مشابه او داشته کمکش کرد بفهمد که وضع روحی مسموم او موقتی است. یاری اش کرد از بن جان آگاه شود که یکبار بر هیولای درون پیروز شده و باز می تواند.
افکار خوب، حتی افکار نیرومند، به ندرت با یکبار تذکار کفایت می کنند: چندبار تکرار تجویز می شود. [۱]
ص ۹۵
۱. من به این مسئله احساس دوگانه ای دارم؛ وقتهایی بوده که کشف اینکه جایی از این دنیا، چه نزدیک و چه دور، انسانهایی بودند یا هستند، با مسئله یا دغدغه ای ذهنی مثل من، برایم خیلی جالب بوده. حتی اگر این مسئله چیز مسخره کوچکی باشد؛ مثل عادت یا وسواس خنده دار یا حتی بد اما چیزی که برای کسی مشکل پیش نیاورد. مثل وقتهایی که توی مدرسه متوجه میشدم کسی گاهی پوست لبش را می جود، یا در کودکی از حمام رفتن بدش می آمده ....
اما وقتهایی هم هست که متوجه می شوم افراد خاص و مشهوری گیرهای ذهنی یا شخصیتی دارند؛ این به جای اینکه خوشحالم کند یا خیالم را راحت کند که این مسئله ذهنی هم چیزی عادی و معمول است و ممکن است برای خیلی ها پیش بیاید، مرا ناامید می کند! هنوز در ذهنم افراد خاص شبیه بت بی عیب و نقصی هستند که هرچه ایمان داشته باشم هیچکس از عیبی مبرا نیست، باز هم با فهمیدن چنین نکاتی انگار پایه های معبد مقدس ذهنی ام ترک برمیدارد.
۲. جمله پررنگی که تا این لحظه با خواندن این کتاب در ذهنم نقش بسته این است: هرکس از مرگ و زوال میترسد کار هنوز-انجام-نشده ای دارد که نگران آن است.
[۱]. خیره به خورشید، اروین یالوم، ترجمه مهدی غبرایی، نیکونشر