اولش که باب داد می زند:
King Bob!!!
و جمعیت با خوشحالی همراهی می کند. بعد حرف می زند، با شادی، جدیت، هیجان، جایی هم انگار شوخی می کند. وقتی به هیجان انگیزترین بخش سخنرانی اش می رسد، سکوت می کند و انتظار دارد مردم همراهی کنند؛ ابراز احساساتی، دست و هورایی، ... اما همه مات مانده اند؛ کسی زبان مینیونی نمی داند! باب که از جمعیت خیری نمی بیند، دوباره داد می زند: کینگ باااااااااااب!!!!!! و این بار جمعیت، با شادی و فریاد، همراهی می کنند.
این نکتۀ خنده دار، پتانسیلش را دارد که تبدیل به کنایه شود:
داری حرف می زنی و طرف نمی گیرد، به خصوص که نخواهد و گیرنده هایش خاموش باشد. اگر توضیح بخواهد، می شود بگویی: هیچی بابا! کیییینگگگ باااااب!!!!
* اگر هم در جمع روشنفکرنماها باشی می شود به جای کینگ باب بگویی: پادشاه به سلامت باشد! خیلی کیف دارد بعضی ها ته ذهنشان به زور دنبال جمله یا صحنۀ معروفی از اثر ادبی خاصی بگردند و چیزی پیدا نکنند!