1. آخ آخ! باید روی زنگ در بچسبانم که «زنگ خراب است» وگرنه بستهی کتابهایم...
بروم ببینم میتوانم اصلاً آدرس را عوض کنم یا نه! برود یک جای امن. خدایا، چرا یادم نبود؟ :)))
2. دستم را میبرم توی قوطی و میگویم «هرچه بیرون بیاید!» اما وقتی تافی نارگیلی بیرون میآید، میگویم «نـــههه» و باز دستم را میبرم توی قوطی و ایندفعه سعی میکنم حتماً یک تافی نعنایی گیر بیندازم و بعد قرار میگذارم از هر یک فقط نصفش را بخورم.
3. کتاب جدید قشنگم را گذاشتهام کنار تخت. بهزودی میروم سراغش! آن یکی کتاب قشنگم هم توی فیدیبو است. حالا اول این را بخوانم یا آن را؟ :))