Inside out عزیزم خیلی خوب بود!
اینکه بیچاره شادی همیشه پوستش کنده میشه، تأثیرهای متضاد غم توی زندگی (از دپرس کردن تا ختم به خیر کردنش)، بددهنی خشم و بی کنترل بودنش، همراهی غم و شادی، نیروهای مغز باباهه و مامانه، عکس اون خلبان برزیلی که همیشه واسه اطمینان یه جای مغز می مونه (خدا می دونه متقابلاً تو مغز آقایون چه خبره!!)، جزیره هایی که شخصیت رو می سازن، ... و از همه بیشتر دوست خیالی _بینگ بانگ_ رو دوست داشتم. فداکاری دوست خیالی خییییییلی خوب بود! خیلی عجیب و دورازانتظار و شیرین!