«در بادیه تشنگان بمردند/ وز حُلّه به کوفه می برند آب»

گاه که به دنبال چیزی هستی، چیز دیگری به دست می آوری که احتمالاً نقطۀ مقابل آنچه است که در سر داشتی. و در این دومی است که با تعریف واضح اولی مواجه می شوی. انگار پا به دشت حاصلخیزی گذاشته باشی و مشت مشت دانه بر آن بپاشی. تجربه  ات بارور می شود و در آن غرق می شوی.

اما اگر آنچه از همان نخست خواستارش بوده ای، به دست آوری، فقط همان است و همان. با همۀ خوب و بدش، محدودیت ها و رهایی بخشی هایش، آسایش و مرارت هایش.

و تفاوت این دو را هیچ وقت درک نمی کنی، حتی اگر بارها چنین رسیدن هایی در سرنوشتت بوده باشد. فقط ممکن است پیش-آگاهی حکیمانه ای داشته باشی و از نرسیدن ها چندان ناراضی نباشی و آمادۀ دریاقت چیزهای جدید و متفاوت باشی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد