«
هری پاتر » از همون اولش تا آخر تلخه. پر از درگیری و مرگ و آدمهای بد و
کوته فکر که مثل سایه یا حتی نیمۀ دیگۀ قهرمانها دنبالشون میان. حتی پا به
دنیای خواننده میذارن.
اما توی بیشتر پاراگرافهای داستان، طنز هست. بخش
بیشتری از کل هفت جلد با لحن طنزآلود قوی نادیده گرفتنی ئی روایت میشه که
در نوع خودش فراموش نشدنیه.
* با صدای استیون فرای 3 فصل از کتاب اول رو گوش دادم و هر چند لحظه یه بار بلند خندیدم.
_ اما این طنز، با وجود خنده دار بودنش، تلخ و گزنده ست. بخش هایی هست که همزمان جای خنده و گریه داره. از داستان عقب می مونی اگر بخوای احساست رو کامل و درست نشون بدی.
*تولدت مبارک جی. کی.
پ. ن. : بین خودمون باشه ، به ریش مرلین کمی حواست به اظهار نظرهای اخیرت باشه!!
(خطاب به همون خانوم)
آدم اگه منصف باشه کتاب « زندگی و نیرنگ های آلبوس دامبلدور » _سوای اسم و بخش های تندروانه و غرض ورزانه ش_ می تونه اثر خوبی برای مطالعه باشه.
رسد آدمی به جایی که
وقتی بین 10 تا موفقیت و کار به درد بخور و حتی میون بر رفتن های مفیدش،
یه دونه بدشانسی ناشی از بی خردی یا کم کاری یه شخص ثالث رو پای اون لحاظ
می کنن
چندان احساس شمشیر خوردگی یا زخم خنجر نمی کنه
فقط به نتایجی دست پیدا می کنه
اه!
از این ship های بیخود الکی که بعضیا بین شخصیت های داستان برقرار می کنن و نشر و گسترشش میدن انقد بدم میاد
طلب ِ چیو دارن از آدم؟
:/
والله!
«آقای چارچشم»
«آقای مو سیخ سیخی»
«عینکی»
«آقای خوش خبر»
«پسر شگفت انگیز»
...
اسم هایی که فاسکو به جان و فینچ نسبت میده!