« رفت آن سوار،
سیلور !
با خود تو را نبرده » :/
*ای پرتغالی!
ولی «دماغو» بودن نمی تونه به هیچ وجه منکر یه سری برتری ها بشه
بوخوصوص که اون برتری ها «ویژه» هم باشن
خفته را
عطسه می کند بیــدار
در نوع خودش آخرسال توووپ کولاکی داشتیم :)
دیگه راستی راستی باید 92 رو بپیچم تو بقچه بذارمش تو صندوق..
ولی یه پر بقچه رو باز میذارم... شاید گاهی بدو بدو برگردم یه چیزی از توش بکشم بیرون
یسسسسسسسسسسس
بارسلوناااااااااااا
بیگیر منو که اومدم :)))))))
(جواب کوئیز «تو کدوم شهر باید زندگی کنی؟)
اینجور که من دارم تست رو جواب میدم، آخرش منو نندازه توی بمبئی یا دهلی خوبه ! :))
به خودم:اینا الکی نیست ها! آدم حسش می کنه
admin+1
آیا خودت را برای دریافت هدفت آماده کرده ای!
اگر همین الان جفت عاطفی ات را بیابی آیا آمادگی شروع رابطه را داری؟
اگر ماشین رویاهایت را دریافت کنی آیا جای پارک در پارکینگت داری؟
جوری رفتار کن که کاینات از هر لحاظ تو را آماده ی دریافت ببیند
یه خوره ای هست، مرض وار، اسمش عشق نیست. درواقع میشه گفت ی جور وسواس عاشقانه طور هست .. مثلا می تونه سراغ اونایی بیاد که گوشه های ذهنشون جای خالی زیاد دارن. میاد یه مدت می شینه تو اون حفره ها، داستان خودشو دیکته می کنه و بعدم کم کم محو میشه.
معلوم شده که اشک زنان در مردان همان تاثیری را ایجاد می کند که خرناس و بوی عرق مردان برای زنان!
این مطالعه روز جمعه در مجله ‘ساینس’ منتشر شده است.
ظاهرا از اینجا : www.funiha.com
ولی من مطمئنم رامپل بر می گرده، بر می گرده
سیلور حاضری؟
آماده؟ آماده؟
یه نفس عمیــق بکش.
به این فک کن که وانسی های دیگه همراهتن
حالا ...
*واچینگ «گوئینگ هُم »
این نیمه شبان کیست چو مهتاب رسیده
پیغمبر عشق است ز محراب رسیده
آورده یکی مشعله آتش زده در خواب
از حضرت شاهنشه بیخواب رسیده
این کیست چنین غلغله در شهر فکنده
بر خرمن درویش چو سیلاب رسیده
این آدمایی که پروژه دارن درحد تبدیل کردن دود و آلودگی هوای شهری به الماس،
اینا بسیار قابل ستایشند
* یعنی آدم می تونه انقد مفید باشه ولی متاسفانه نیست
** این * حرف درستی نیست لزوماً و به شرایط و فلان و بهمان خیلی بستگی
داره؛ هرچقدر هم که بشر بی نهایت باشه. ولی بازم جای تحسین داره
امسال تحریم شخصی مو می شکنم فقط به این امید که قراره «جادویی» بشه ;)
صبح نهم اردیبهشت در مصلی برگزار می شود:
غیر
از قضیۀ آذرخش و اون پر دست هرمیون و اینکه چرا هری داره بهش نگاه میکنه
(الکی!!) ، کنجکاوم اگه قرار بود براساس الگوی رولینگ ، مبنی بر اینکه «اسم
هرمیون رو به این دلیل انتخاب کرده که اسم کمیابیه بین دخترا، تا دخترای
هم اسمش بابت اخلاق غیرقابل تحمل و روی اعصاب بودن هرمیون دلزده نشن» ، بله
براساس این الگو اسم ایرانی براش انتخاب کنیم ، چه گزینه ای مناسب بود؟
* معنای اسم هرمیون هم لحاظ بشه در ضمن !
اینم تازه یادم افتاد:
طفلی هنری!
این سرنوشت وانهاده شدن که از طرف جد پدریش گریبونشو گرفت و بهش رسید، از طرف مادرش و والدین مادرش هم جزو جهازشه.
من همه ش می ترسم بچه/ های هنری چی قراره سرشون بیاد !!
ئی بابا من نمی تونم عکس آپ کنم
ولی واسه اینکه یادم نره فعلا می نویسمش بعدا با عکس به آلبومم اضافه می کنم :
*خوشم اومد رجینا در یه لحظه از زندگی ش ناچار شد قلب یک «هنری» رو از سینه دربیاره
ولی بعدترش قلب یک «هنری»دیگه رو بهش برگردوند :)
_ و اینکه وقتی فهمید نوزاد (هنری) کیه، بازم نتونست ازش دل بکنه . شاید به قول رامپل «عشق نقطه ضعفه»
رامپل بود یا کورا؟ یا هردوشون؟؟
«زیتون زاران آندلس»
حاجتمو بده ایشالله :))
* نصفه شبی آدم یاد فدریکو بیفته ؟
** از عوارض جغدشدگیه !
ی وقتایی م هست
آدم کاور مناسب پیدا کرده
منتها برای اینکه خوب از آب دربیاد دوست داره با تبر بزنه اون عکس پروفایلو حذف کنه اصن !
*مارک به جای قرتی بازیاش یه فکری م واسه این موارد بکنه خب . یه امکان drag از پهنا هم بذاره دیگه
*اینایی که خیلی خوبن، گلن، ماهن..
اما همیشه یه خنجر کوچولو از رو بستن
یا حتی یه کارد میوه خوری کند زنگ زده