بهانه‌ها به‌مثابه‌ی جلبک سرگردان [1]

فیلم و سریال‌هایی را که پخش می‌شدند به هم متصل کردم و پیوسته بافتنی بافتم: جوآن، چشم‌هایت، چند دقیقه امیلی در پاریس،  اشین، انیمیشن‌های روح و غول‌های قوطی.

راستش بیشتر از همه از دیدن جوآن خوشحال شدم و همان بود که غافلگیرم کرد و مرا نشاند پای تلویزیون. دلم برای سوفی عزیزم تنگ شده بود و چند روز پیش خیلی دلم می‌خواست این سریال را ببینم، ولی نشده بود.

ـ نکته‌ی چندش: فیلم ایرانی چشم‌هایت بود. هی منتظر بودم تهش آبروی آن حفظ شود ولی نشد.

[1] یادم رفته آن چیزهایی که زیر گوش لونا وزوز می‌کردند چه بودند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد