لارنس آنقدر در آن صحنهی آخر خوب و عمیق و تأثیرگذار بود که، هرچه سعی میکنم، نمیتوانم او را به دنیای خودمان برگردانم.
لوک، لوک! از همان ابتدا خوب بود و خوب ماند و بهترین شد. لوک یگانه!
دوست نداشتم به نیک اشاره کنم اما اتفاقی عنوان این مطلب با او اشاره کرد. پس بهخاطر جون و لوک، برای رنجهای نیک هم اندوه و احترام قائل میشوم:تا حدی اسنیپ این داستان بود.
امیدوارم نواه (واترفورد یا جوی؟) فرد بهتری بشود.
مارک توئلو را داشتم فراموش میکردم! «فرمانده توئلو»، مرد غمگین تنها که نقطهضعفش (عشق) سرینا را فراری داد.