یک «ایزابل آلندهی» دیگر ! بازگشت من بهسوی اوست!
و به دنیاش و طرز فکر و نگاهش درمورد آدمها و هرچه حس و احساس میکند
نامهای بلند ـ و نه داستانگونه، فقط روایتی شیرین و خاص خودش ـ برای پائولای عزیزش
درمورد ویلی و خانوادهش، نیکو و خانوادهش و آدمهایی که ازطریق آنها با ایزابل ارتباط پیدا میکنند.
ترجمهای که میخوانم: نشر ثالث، با نام همهی روزهای ما
متن فارسی تا اینجا خوب است.
طی گشتوگذارم، مصمم شدم ویولتا را هم حتماً بخوانم. باید جالب باشد.
* رؤیای مالیخولیایی هر تابستان که دلم هوای ادبیات امریکای لاتینی میکند.