پروندهی آن کتابناخوبه هم بسته شد و جادوگر کاغذ را فرستادم سروقت جادوگر شیشه (چون جلد دوم را نمیخواهم بخوام، هنوز نمیدانم چه به سرشان میآید. یادم افتاد میتوانم خلاصهی کتاب را پیدا کنم :))) حتی شاید خلاصهی جلد بعدش را هم)!
علیالحساب، نویسنده خانم خوشکلی است :)
خب، یک خلاصههایی از جلدهای بعدی خواندم و خیالم راحت شد و فهمیدم خواندنشان را ادامه ندهم بهتر است.
فعلاً دنبال آن فیلمه هستم که بدجور کنجکاوم کرده، ببینم ماجرایش چیست.