عشق نخی

ـ یعنی من که وارد پینترست می‌شوم کاملاً نرمال و اتوکشیده و معقول و مطلوبم؛ وقتی میام بیرون شبیه دیوانه‌ها شده‌ام!

ـ بعد از کلی غوطه‌خوردن در گرداب عکس‌ها و تصاویر دوست‌داشتنی و رنگ و ... کشیدن انواع جنون و دیوانگی‌ها، نوبتی هم که باشد نوبت پیاده‌روی زیر آفتاب بادناک آخر زمستان است؛ آن هم بعد از یک‌روزونصف نشستن و این حرف‌ها.

ـ فکر کنم اگر قدری وارد وادی رنگ و نخ بشوم از میزان جنونم کاسته شود! واقعاً تپش قلب گرفته‌ام از هیجان دیدن این همه زیبایی! خدایا،‌قدری جنبة فراخ عنایت بفرما!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد