بیشتر از هر چیزی، از دستهایم سپاسگزارم و انگار بهشان وابستهام. حتی ترس ازدستدادنشان را ندارم چون کلی خاطرهی خوب با هم داریم؛ از آفرینشها و کمکها و تحملکردنهایمان، کنارزدن سنگها و موانع سر راه و...فکرکردن به اینکه آخروعاقبت این رابطهی عاشقانهمان به کجاها میرسد برایم بسیار هیجانانگیز است؛ نمیدانم چه سرزمینهای هنری و واژگانی و ... را قرار است باز هم کنار همدیگر فتح کنیم و چه سخت و آسانهایی را از سر بگذرانیم.
ـ چندین متر نخ خریدهام دیروز؛ نخهای رنگی!