ـ فانتزی جدیدم این است که یک روزی، با حال و دل خوش، بروم از
نزدیک درختهای سکویا را ببینم و به پوستشان دست بکشم و بینشان راه بروم.
ـ طبق معمول این سه هفتة آلموندخوانیام، تصمیم گرفتم توی کتاب آخری که خواندهام کیت باشم؛ البته دختر. دختری به اسم کیت (Kit).
وای وای وای منم دقیقا همین آرزو رو دارم. یه فیلم دیدم از ابهت درخت سکویا و کوچیکی انسان در کنارش، آدم به تعظیم کردن در برابر عظمتش میافتاد