مهم نیست کتاب خوان های روشنفکر چه نظری دارن تشریف ببرن نابوکف و .. خودشونو بخونن، به خیر و سلامتی! تازه تحسینشون هم می کنم ولی من شدیداً از خوندن «پرندۀ خارزار» عزیزم برای بار سوم خوشحالم اونم بعد از بیش از ده سال، و اینکه دو دفعۀ قبل دید حالا رو از خیلی جهات نداشتم خوشحالم که همچنان نثر هنرمندانۀ برگردان استادانه ش منو جذب می کنه؛ مثل لذت بردن از رقص آروم یک غروب بی هیاهو، خوشحالم که عجایب و قوت های متن رو پیدا می کنم، زنجیره های ریز بافت محکمی که بخش های مختلف داستان رو به هم وصل می کنن، و خوشحالم احساسم اونقد بزرگ شده که دیگه رالف رو مث قبل دوست ندارم. «خیلی دوست داشتم» با «مدل دوست داشتن» مسلماً متفاوته :