عجب جاسپر عالی و فوقالعادهای! چه شخصیتی برایش درست کردهاند در سریال! نمیدانم فقط همان جاسپر شش کلاغ را پروراندهاند یا ترکیب جاسپر آن کتاب با شخصیت دیگری در کتاب دیگر باردوگو است. کنجکاو شدم آن کتاب دوم را هم، هر زمان که دستم رسید، بخوانم.
در و گوهر
صحنههای تیراندازیاش معرکه است
هنوز به «چیزبودن» جاسپر اشاره نشده در سریال. همان تعلق به گروه... . امیدوارم این هم رو بشود. اما آن صحنهی تهوعش از خون و زخم خیلی جالب بود!
ـ کتاب دیگر که به آن اشاره کردهام سه مجلد دارد: سایه و استخوان، محاصره و طوفان، تباهی و خیزش. اسمها را طبق انتخاب انتشارات باژ برای مجموعه نوشتهام و مترجم بهنام حاجیزاده است. مقایسهی یک پاراگراف از کتاب نشان داد که ترجمهی او بهتر است و باید تا حدی جذاب هم باشد.
تارین از سریر سایهی خود بر راوکا حکم میراند.
اکنون سرنوشت ملت در دستان خورشیدخوانی درهمشکسته، ردیابی سرافکنده و بازماندگان ارتشی جادویی است که زمانی عظمت داشت.
در
اعماق شبکهی کهن نقبها و غارها، آلینای تضعیفشده باید تن به حمایت
مشکوک آپارات و متعصبانی بدهد که او را در جایگاه قدیسی میپرستند. اما او
خیال دیگری در سر دارد و نقشهی شکار مرغ آتش گریزان را میکشد و امیدوار
است شاهزادهای یاغی همچنان زنده باشد.