April 25, 2014 ·

ای ئاوخ ! ای دادد !
«امروز هرى پاترم. بغض‌آلود، در شبى طوفانى براى جن خانگى‌ام - دابى - گور مى‌کنم. اما نه با جادو، که با دست. تا هر قطره‌ى عرق و هر تاول دستم هدیه‌اى باشد به جنّى که جانم را نجات داده است. هم‌زمان، مردِ سى و پنج ساله‌اى را به گریه انداخته‌ام که در جادوى داستان‌هاى من غرق شده است.»

امروز هرى پاترم. بغض‌آلود، در شبى طوفانى براى جن خانگى‌ام - دابى - گور مى‌کنم. اما نه با جادو، که با دست. تا هر قطره‌ى عرق و هر تاول دستم هدیه‌اى باشد به جنّى که جانم را نجات داده است. هم‌زمان، مردِ سى و پنج ساله‌اى را به گریه انداخته‌ام که در جادوى داستان‌هاى من غرق شده است.

#امروزنوشت


April 25, 2014 ·

یا پاتیل درز دار !
رامپل؟
پیتر؟
*چقد باحال شد !

(پدر و پسر)


April 25, 2014 ·

دوست حواس جمع و مواظب، نعمتی ست که هر از گاه میرسد


April 24, 2014 ·

اگه زمان از حرکت بایسته
خیلی چیزا به خیر و خوشی ختم نمیشه.
حرکت عقربه های ساعت خیلی چیزها رو در خودشون هضم می کنن
که در صورت ساکن ایستادن،
همه شون بی معطلی و دراولین فرصت آوار می شن روی سرمون
ما در بی زمانی دفن می شیم.
..
اگر زمان از حرکت بایسته
گوشمون از شنیدن صداهایی انباشته میشه
که هیچ انتظار شنیدنشون رو نداشتیم
صداهای خودمون، اطرافاین و حتی کسایی که اون ور دنیا زندگی می کنن.

همین طور تصویرها،
انرژی هایی که از ذهن هرکسی بیرون اومده ودر فضا پراکنده شده
همه شون خفه مون می کنن.

و نه تنها «حال» ما رو در خود فرو میبره،
که تکه های هنوز هضم نشدۀ «گذشته» هم ؛
کنار اومدن با بعضی چیزها حتی برای «زمان» هم مشکله.

و غیر از اون
در چنبرۀ نقشه هایی که برای آینده کشیده شده هم گرفتار خواهیم شد،
..
اگر زمان بایسته


April 24, 2014 ·

به عکس جدیدش نگاه کردیم و چشم هردومون از روی چشمهاش سُر خورد روی مچ دستش. او به ما نگاه می کرد و ما به گوشۀ قاب نقره ای خاطرات. به ساعت پدرش که به دست بسته بود.
ما به هم نگاه کردیم و بعد به او خیره شدیم

April 24, 2014 · یه فیلم ساختن از روی رمان محبوب من The house of the spirits -by Isabel Allende که آنتونیو باندراس هم درش بازی کرده
مریل استریپ نقش اون شخصیتی رو داشته که من عاشقشم ؛کلارا
یه دهه که از دیدنش وحشت داشتم، حالام که می خوام ببینمش پیدا نمیشه
Giso Shirazi
نبینش
http://thepiratebay.se/torrent/7188608/The_House_Of_The_Spirits_(1993)PARENTE


April 24, 2014 ·

_اون موقع که به عنوان یکی از تکالیف پایان ترم، تو متن مقالۀ رئالیسم جادوئی م نوشته بودم « .. های اسپانیولی» استادم زیر این واژه رو خط کشید و بالاش نوشت اسپانیایی.
من از بچگی توی کتابها می خوندم «ملوان های اسپانیولی»، یا یه همچین ترکیب هایی. به صرافتش نیفتادم ببینم چرا. یه دلیل روشن ساده توی ذهنم داشت اون موقع که جلوی پرسیدنم رو گرفت. ی اشتباه مضحک!
_ بعدش فهمیدم خود ِ وازۀ «اسپانیول (برای اسم های مذکر ) / اسپانیولا (برای اسم های مونث ) » صفت هست ؛ به معنای اسپانیایی _ هوووووووووم ! چقد از این کلمه خوشم میاد :3
و ما با اضافه کردن «ی» به آخرش، قصد داریم به روش خودمون ازش صفت بسازیم. در حالی که اصلا لازم نیست. اگر این کار رو نکنیم، می مونه این واژۀ اسپانیول» که خب به دهن نمیاد ؛ دامن اسپانیول، نویسندۀ اسپانیول ...
پس بهتره بی خیالش شیم و همون «اسپانیایی» ( <3 :3 ) رو استفاده کنیم
* دلیل مهمش هم اشارۀ نویسندۀ کتاب «غلط ننویسیم» هست .


Mehrdad Tooyserkani

دکتر باطنی در «غلط بنویسیم» نظری متفاوت از استاد نجفی داره. این استدلال در صورتی صحیحه که اصرار داشته باشیم واژگان و عبارات بیگانه رو با همون معانی و قواعد زبان مبدا در فارسی استفاده کنیم، در حالی که فارسی زبان باشخصیتی است و این شخصیت رو به اصطلاحات عاریتی اضافه می‌کنه، تا به اصطلاحاتی فارسی تبدیل بشن. این یک فرایند ناخودآگاه بومی‌سازی است. مثالش، اغلب اصلاحات منهتی به «یست» که در زبان ما به «ی» ختم می‌شن، مثل «کمونیستی». در تأیید نظر آقای باطنی، این نوع تغییرات رو از اونجایی مشروع و صحیح می‌دونم که اوّلاً مورد تأیید اکثریته، ثانیاً با وجود ناخودآگاه بودنش قانون‌منده، و سوّم اینکه حتی روی اسامی خاص هم اعمال می‌شه (مثل تبدیل فولْکس واگِن به فولِکس، یا الف مکسور آغازین همه‌ی اسامی‌ بیگانه‌ای که با دو حرف ساکن شروع می‌شن، مثلاّ شهر «استُکهُلم»، یا مکسور شدن حرف اول، مثلاً امپراتوری «پِروس».) کلاّ منظورم اینه که اگر اکثریت فارسی‌زبان‌های باسواد هر چیز منسوب به اسپانیا رو «اسپانیولی» بنامند، میشه این کلمه رو به عنوان یک مترادف صحیح «اسپانیایی» پذیرفت، و واون وقت باید «اسپانیول» رو واژه‌ای کاملاً اسپانیایی/ اسپانیولی و بیگانه دونست که در این صورت، استفاده از اون در نگارش و گفتار فارسی نامشروع و غلط خواهد بود، تا زمانی که نظر اکثریّت تغییر کنه.

Fatima Atash Sokhan
ویرایش رو انتشارات فرانکلین( امریکاییها) در ایران پایه ریزی میکنه (بعدش انتشارات امیر کبیر که آرم فرانکلین هنوز روش هست) یکی از این غولهای مسلم هم نجفی است. ویراستاران غالبا محافظه کار ترین قشر از اهل قلم اند. اگر اونها سخت نگیرند دیگه از باقی نویسندگان نمیشه انتظاری داشت. چون آموزشی برای درست نوشتن ندیدند. غیر از اون معیار غلط و درست در زبان فارسی رو دکتر نجفی طبقه بندی میکنه. یکی از اونها هم اینه که اگر کلمه یا عبارتی فقط در ادبیات نوشتار معاصر کاربرد داشته باشه و هنوز به زبان گفتار وارد نشده باشه غلط است. گمونم اسپانیولی بیشتر در ترجمه وارد شده بود که این اواخر هم کمتر شده. زبان شناس به جای خود به نظرم کتاب غلط بنویسیم کار زشتی بود. مثل مقابلۀ نجف دریا بندری با چوبک که از هیچ لفظ زشتی برایش خودداری نمیکرد. یا براهنی در شعر که همه رو تار و مار میکرد و خودش شعرهایی مینوشت که حتی مردم هم درک نمیکردن.


April 24, 2014 ·

فیس بوک می تونه بگه من چیو لایک کردم، کجا چی کامنت گذاشتم، با کی فرند شدم ، ..
1_ من اون مستطیل سمت راست خبرپراکنی شو چندماهه که ندارم :))
2_ فیس بوک اگه راس میگه بیاد بگه من الان تو یه سایت دیگه دارم چیکار می کنم؟ چیو گوگل کردم؟ ها؟ ها؟ ها؟


via ‎BBC News فارسی

بن: نظرت چیه داداش؟
جُرج: من ؟ .. هاهاها .. بیخود میگه !

* نظر منم به جُرج نزدیکتره
البته از اون جهت که : نه به مد معتقدم متاسفانه و نه اینکه همه قیافۀ یکسانی دارن. بستگی به ساختار چهره و هزارتا چی دیگه داره خب

N Silver Tongue
خود مقاله آخرش به حرف من می رسه :))
http://www.bbc.com/persian/world/2014/04/140424_an_beard_trends.shtml?ocid=socialflow_facebook


April 24, 2014 ·

میگن اگه به یه در بسته هم بکوبی بالاخره باز میشه
* باز هم نشه یا سوراخ میشه یا حداقل خط و خشی چیزی روش میفته
بعضی موقع هام بد نیست


April 24, 2014 ·

فانتزی شیرین:
اینکه «پورتوگا» همیشه با از دست رفتن مسئولیت خودشو به انجام نرسونه
یه بار هم بمونه و باشه

N Silver Tongue
*اشاره: کتاب «درخت زیبای من» .. فقط همین
Shirin DC
اِوا!! شایعه س! فانتزی من که یه چی دیگه بود :دی
N Silver Tongue
عزیزم! تو که شیرین ترینی ! اینی که گفتم یه شیرین دیگه س <3 به امید تحقق فانتزیات :*
Shirin DC
مرسی سیلور جونم <3 ولی ماشالا انقد پر و بالمونو بستن که تحقق فانتزیا خودش یه فانتزی شده
N Silver Tongue
رسم روزگاره دیگه ! ایشالله راهکارش به موقع پیدا میشه. بعدشم، هرچیزی بهایی داره :3 از اون لحاظ! وقتی آماده پرداختش باشیم سراغمون میاد. وگرنه م، شاید یه چیز بهتر دیگه
Shirin DC
عاخ اگه بدونی که من چقدر از این خوشبینی ِ هنری وارِت لذت میبرم ^_^
N Silver Tongue
تنها دارایی مونه و ظاهرا برای همه مون گاهی مهم ترین و قدرت مندترینش . امیدوارم اثرکنه :)
Shirin DC
به قول سفیدبرفی: Believing of the possibility of a happy ending is a very powerful thing.
N Silver Tongue
:) وری پاورفول!

April 24, 2014 ·

چیکار کنیم، یعنی اون روز بریم شیرینی پخش کنیم ؟ :)
یعنی ببینیم اون روز رو که ند زنده باشه
* من میگم از این واریس خوشم میاد ها ! :p
بر اساس یک تئوری ادارد استارک ممکن است هنوز زنده باشد!
(این متن اسپویلر نیست و همه حدس و گمان هستند)

واریس ممکن است در زندان راهی برای فرار او پیدا کرده باشد. خود واریس به استاد تغییر چهره مشهور است. به علاوه در روز اعدام چهره ی ند برای آریا خیلی لاغر تر بوده و سرسی و جافری خوب چهره ی او را ندیدند. به علاوه وقتی جافری سانسا را مجبور به دیدن سر قطع شده ی ند میکرده، به گفته ی او اصلا شباهتی به ادارد نداشته است.
به علاوه وقتی کتلین استخوان های ادارد را دریافت می کند، می گوید که این استخوان ها برای مردی مثل او خیلی کوچک هستند.
البته در سریال چهره ی ادارد استارک به خوبی نشان داده شده و احتمال حقیقت داشتن این تئوری را کم می کند ...


April 24, 2014 ·

«چراغ جادو» می فرماد:
هرگز از تلاش کردن و فکر کردن و تجسم کردن دست بر ندار،موفقیت تو از جایی شروع میشود که بدون توجه نتایج سطحی،شوق رسیدن به خواسته ات را در وجودت زنده نگه داری


April 24, 2014 ·

آخ لباساشون 3:
توروخدا مراقب خودتون باشید تا بیام ملاقاتتون <3 <
(نولان و امیلی در مهمانی. نولان یه کت سفید تنشه روش خالهای قهوه‌ای مث پوست هاپو)


April 23, 2014 ·

شلوار سندبادی
*بیشتر از یه سال پیش یه مدل خاص مانتو دیدم، اونم فقط ی جا، دامنش با اون پف و دوخت هایی که بعضی قسمتهاش داشت منو یاد شلوار سندبادی می نداخت. هرچی م زیر و روش کردم ببینم چی به چیه خوب سر در نیاوردم
الان در حد هاگرید پشیمونم چرا نخریدمش. مورد جالبی بود


April 23, 2014 ·

و سندباد پیش از اونکه بشه «سندباد بحری»، در بازارهای بغداد به شغل حمالی مشغول بوده و بش می گفتن «سندباد حمال»
*مردم از کجا به کجا می رسن

April 23, 2014 ·

علاءالدین یا سنـدبـاد؟
مسأله این است
* من از شخصیت سندباد بیشتر خوشم میاد و از طرفی ، از قالیچۀ پرنده یا موارد جادویی دیگه ای که علاءالدین باهاش سروکار داشت.. اینه که یه شخصیت ترکیبی پدید اومده این وسط


April 23, 2014 ·

« بورخس همه آثارش را مدیون هزار و یک شب می‌دانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان ازجمله کسانی چون جیمز جویس انکارناپذیر است.»


was watching What Dreams May Come.

after 9 years ... again


April 23, 2014 ·

میگن : گذشته و گذشتگان و کارهاشونو ببخشید و فراموش کنید تا فلان..
درگیر میگه: به فرض که بتونم . اصلا یه بار همه رو بی خیال شدم. از در اتاق که رفتم بیرون از نو شروع شد. به من بگید این «حال» تکرار شونده رو چیکارش کنم ؟
* موندم چی بگم بهش !


April 23, 2014 ·

جُرج دبیلو. سی. بوش
خخخ
خب حق داره آخرش «بو» داشته باشه دیگه !


April 23, 2014 ·

ویلما آی. بال


April 23, 2014 ·

اوزما کاپا !


April 23, 2014 ·

سَنت جُرج
و شوخی جُرج با کلمۀ Holy
هپی هُلی جُرج دی :))

Happy St George's Day today! Be careful if you plan to battle dragons…


was watching Albert Nobbs.

"_What's your name?
_Albert.
_Your REAL name!
_Albert.

pril 23, 2014 ·

همه جا شب شده !
شرشر باروون
غرغر رعد و برق


April 23, 2014 ·

«کرگدنی که دنبال دوست می گشت»
_ یکی از قشنگترین بخش های فیلم ، اون دقایقی بود که مکس کوچولو روی تاب نشسته بود و با راهبه صحبت می کرد. می گفت دوست داره بره به Elysium . راهبه یه آویز بهش داد که توش تصویر کرۀ زمین بود که از فضا دیده می شد و بهش گفت : تو از اینجا، بهشت رو زیبا می بینی درصورتی که وقتی بری اون بالا، زمین اینطوری (زیبا) به نظرت میاد. اینو داشته باش تا یادت نره از کجا اومدی.
منم که عشق «زمین»، :'(
_ جودی فاستر خوب ، عالی، دوست داشتنی!
_ اون کروگر چرا یه طوری انگلیسی رو صحبت می کرد ؟ انگاری ته لهجۀ عربی داشته مثلا!
_ میگه: در سال فلان و بهمان، زمین کلا داشت به فنا می رفت. یه سری آدمای خوشکل پولدار اونو ترک کردن و رفتن به Elysium برای ادامۀ زندگی.
اون وقت همون خوشکلا زبانشون انگلیسیه . اما این بدبخت بیچاره ها که رو زمین موندن زبان غالبشون اسپانیائیه. آخه این انصافه ؟



April 23, 2014 ·

این Matt Damon هم با گذشت زمان آقا تر و مقبول تر شده ها
همه ش فکر می کردم چطور میشه اون چهرۀ نوجوونونه رو پشت سر گذاشت
اینطور :))


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد