1. فکر کنم گفته بودم که گاهی آرشیو اینجا را میخوانم؛ به این صورت که در هر ماهی مطالب نوشتهشده در همان ماه را، مربوط به سال پیش یا سالهای پیشتر، انگار بخواهم شرایط یا خودِ الآنم را با قبلتر مقایسه یا خاطرات خاصی را مرور کنم. دیروز دیدم وااای!!! اردیبهشت پارسال چقدر حرف زده بودم برای خودم و چه اتفاقهای جالبی!
واقعاً خداوند وبلاگنویسی و ثبت درست خاطرات و همهی چیزهای مرتبط با این احوالات و نتایج را برکت بدهد! خیلی امیدبخش و سازنده است.
2. از خدایکهای خلق برچسب برای نوشتههایم و فراموشکردنشانم! علامت مخصوص هم ندارم مثل میتی کومان.
منم گاهی برمیگردم آرشیو خودم رو میخونم و حس و حال اون روزها و خیلی از اسم فیلمها، کتابها، آدمها و مکانهایی که نوشتم برام مرور میشه و خیلی خوبه. مثلاً میرم توی آرشیو 97 و میبینم چه روزهای آروم باحالی بوده، با این که خودم خیلی اون زمان دوستش نداشتم. بعد میگم اوه تو این همه کارتون دیدی؟ این بلا. دلم هم برای بعضی از اون کارتونها تنگ میشه، با این که اون موقع توی پستم نوشته بودم دوستشون نداشتم :))
آره خیلی جالبه! یادم میاد چه کارای کردم و چه کارایی یادم رفته اصلاً انجام بدم! یا یه چیزایی تاریخشون متفاوت یادم مونده؛ غافلگیر میشم!