یکیشان که جان لاک بود؛ گفتم.
بعدیش ساویر؛ با اینکه سری قبل تا اواخر سریال دوستش نداشتم! الآن فکر میکنم با توجه به آنچه یادم مانده و چیزهایی که دوباره داره میبینم، چقدر شخصیتش همذاتپندارپذیر است
گزینهای که همیشه بیبروبرگرد محبوبم میماند هارلی است:
سان هم تا جایی که یادم مانده برایم قابل احترام بوده معمولاً. حتی در تست شخصیتهای سریال، آنموقع، با همین شخصیت برابر شده بودم:
ولی یادم نیست چرا جک در نهایت، ته ذهنم، انقدر خنثی باقی مانده:
انگار احساسم درمورد او بیشتر از بقیهشان بالا پایین شده.
کسی که دفعة پیش، از ابتدا خیز برداشته بودم برای دوستداشتنش:
اما در نهایت، دیگر ازش خوشم نمیآمد؛ سعید جراح.
جولیت و بن را هم دوست داشتم ولی ایندفعه باید پررنگتر در ذهنم بمانند تا بهتر بفهممشان:
و درمورد کیت، خیلی مطمئن نیستم هنوز: