1. از آن زمانهایی است که در حد شوالیههای جدی و مصمم کار دارم!
ـ تازه خوب شد از اواخر آبان عقلم را آوردم وسط تا هی نروم از توی وانت هندوانه بردارم!
2. من اگر جای سازندگان سریال دسپرت هاوس فلانز بودم، یک جاهایی از هنرپیشة مریآلیس استفاده میکردم؛ اینکه همینطوری سرش را بیندازد پایین و توی محله قدم بزند یا بخشی از چهرهاش با آن لبخند زیبا پیدا باشد؛ همینجوری! برای سرکارگذاشتن بینندهها!
3. امروز، توی راه، 20 صفحهای از کتاب در اقلیم حضور (یادنامة مرحوم مسکوب جان) را خواندم. هعی! واقعاً باورم میشود که جناب شایگان، با آن همه یالوکوپال اندیشگیاش، می فرماید: «مسکوب یک اقلیم حضور است؛ همینجا هم حاضر است». بله، به من ثابت شد که ایشان روح قوی و فروتن و حماسیای دارند و به شوالیههای نوپا و کوچک هم گوشة چشمی دارند.
4. یک کتاب لاغر جالبناک تلخ هم میخوانم به اسم منگی (از: ژوئل اگلوف) که روی جلدش تصویر فرش (یا رومیزی. که خب من اولش فکر کردم کاغذ دیواری است) با لکة شبیه چایی و یک سوسک قهوهای نقش بسته. کلی هم تعریف و امتیاز درموردش خواندم در گودریدز.
«شاهرخ بیشتر به قهرمانان حماسی شاهنامه شباهت داشت. به یک اعتبار، رفتار و کردارش را میتوان گفت حماسی بود. ولی آنچه بیشتر از هرچیز شاهرخ را برای دوستانش دلپذیر میکرد و همه را مجذوب و شیفتة خود، هاله حضوری بود که از تمام وجودش می تراوید. شاهرخ حضوری بسیار نافذ داشت و من هر وقت یاد او می افتم و دوستانش را می بینم متوجه می شوم که چقدر همه تحت تأثیر سجایای اخلاقی او بوده ایم. شاهرخ در واقع یک اقلیم حضور بود. هروقت یاد او می افتم، بی درنگ جمله ای کوتاه انگلیسی به ذهنم خطور می کند که شکسپیردرنمایشنامة هنری پنجم، در جایی آورده است : "A little touch of Henry in the night" ؛ یعنی «شمهای از حضور هنری در شب» و این موضوع به جنگ صدساله انگلیس و فرانسه اشاره دارد، قوای انگلیس وارد شده اند و تمام شهسواران فرانسوی در مقابل قوای مهاجم تجمع کرده اند. هم تعدادشان بیشتر است و هم سلاح هایشان مهلک تر. انگلیسی ها احساس ضعف می کنند و معلوم نیست که در این کارزار پیروز شوند. هنری پادشاه انگلیس شبانه خیمه به خیمه راه می افتاد و با تک تک سربازها حرف می زد و آنها را دلداری می دهد و حضور این پادشاه دلسوز در فضای شب تاریک موج می زند.و اینجاست که شکسپیر میگوید تکتک سربازان شمهای از حضورش را درشب احساس می کردند. شاهرخ اینچنین موجودی است. شاهرخ هم حضورش در این جلسه موج می زند و ما آنرا با تمام وجود هم اکنون در اینجا احساس می کنیم»
دکتر داریوش شایگان