هاهاها! از نیمه رد شدم!

مانیکای عزیزم از دوران دبیرستان سعی می‌کند تو همة کارها بهترین باشد. وسواس عجیبی سر این قضیه دارد و برایش مهم نیست بهترینِ بهترین‌ها باشد یا بدترینِ بهترین‌ها (فصل 5، اپیسود 14؛ وقتی چندلر به او می‌گوید «تو ماساژور خیلی بدی هستی» و مانیکا گریه‌ش می‌گیرد، چندلر برای این‌که از دلش دربیاورد، می‌گوید «بین بدترینا بهترینی!» و مانیکا می‌گوید: یعنی برای این قضیه جایزه‌ای به اسم مانیکا میذارن؟).

و این‌همه وسواس به‌دلیل رفتارهای ناجور ننه بابایش است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد