گودریدزی‌ها

دو مورد عجیب در گودریدز برایم پیش آمده است؛ یکی از «دوستان‌‌‌‌‌‌‌‌»م تا حد زیادی سبک و سیاق کتاب‌خوانی‌اش مورد تأیید من است اما احساس راحتی با او ندارم. نمی‌دانم چرا و چطور، تعامل سازنده‌ای با هم نداریم. حتی به نظرم آمد مورد مشترک دیگری هم با هم داشته باشیم (طبق بعضی کتاب‌هایی که انتخاب می‌کند) ولی یکی‌ـ دو روز پیش حتی به سرم زد پیوند دوستی گودریدزی‌مان را قطع کنم. عجله نکردم و گذاشتم بماند شاید کرمش از مغزم بیرون برود.

مورد دوم کتاب‌خوان قهاری است (از جهاتی) که موضوع کتاب‌هایی که می‌خواند برایم جالب است؛ پیش آمده که تعامل خوبی هم با هم داشته باشیم اما گاهی متوجه می‌شوم از کتاب‌های مورد علاقه‌ی من بدش می‌آید. یک مورد هم شازده احتجاب است که در این موارد بی‌درنگ با طرف قطع ارتباط می‌کنم. این هم یکی از آن کرم‌هاست. اما این‌بار هم دست نگه داشتم چون سلیقه و خواست کتاب‌خوان‌ها واقعاً می‌تواند متفاوت باشد و با پذیرش آن در این حد مشکلی ندارم فعلاً.

ـ این معیارها درمورد کسانی است که شناخت بیرونی و عمیق‌تر درموردشان ندارم و صرفاً همان عنصر مشابه ما را به هم وصل کرده است وگرنه دوست خوبی دارم که صد سال تنهایی را دوست نداشته ولی به‌شدت از دوست‌ماندن با هم استقبال می‌کنیم و ... .

ـ فکر می‌کنم بخش تحمل و تحلیل مغزم پربارتر شده که چنین تصمیم‌هایی می‌گیرم/ نمی‌گیرم.

نظرات 1 + ارسال نظر
رویا چهارشنبه 4 تیر 1399 ساعت 10:39 http://Chiksay.blogsky.com

شازدۂ احتجاب رمان هست؟

بله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد