ـ حدود چهار هفتهی پیش، بالاخره بعد از فلانوبوقی سال، فیلم Mortal Instrument را دیدم و چقدر خوشحال شدم که لیلی کالینز زیبارو هم در آن حضور داشت. داستانش را دوست داشتم و فکر میکنم باید ادامه داشته باشد ولی... طبق تحقیقات همین دقایقم، کنسل شده گویا! از روی کتابی با همین اسم ساخته شده و داستان دنبالهدار آن ششجلدی است. بد نیست، اگر دستم رسید، جلد اول را بخوانم [2].
اهه! کاساندرا کلر، نویسندهی این کتابها، متولد تهران است!
ـ دیشب خیلی اتفاقی،متوجه شدم A Rainy Day in N.Y دارد پخش میشود. مشغول کارهایم بودم و آن را هم شنیدم. فیلم خوشرنگ و دیدنی و ... بود. یکجاهایی به نظرم رسید دارم فیلمی از وودی آلن میبینم. تیموتی شلومی داشت و دختری که هی شک داشتم سلناست یا نیست، هست؟ نیست؟ بود! جود لا هم در آن بازی میکرد، الی فنینگ نقشی بازی کرد که به قیافهاش میآمد؛ دختری سادهلوح و شلوول و نمیدانم چرا گتسبی، با آن قیافه و ذهنیات و اسم قشنگش، با او دوست شده بود. چقدر از مادر گتسبی خوشم آمد.دلم میخواهد دوباره فیلم را ببینم و ایندفعه با دقت. چون کار خود جناب آلن است!
[1]. اتاق هتل شبیه تزئین کیک خامهای خوشرنگی بود با آن دیوارها و پردههایش.
[2]. ابزار فانی؛ ابزارهای فانی؛ شهر استخوان؛ شهر خاکستر؛ کاساندرا کلر.