خیابانی پر از اعداد

قدم‌زدن در خیابانی که پر از عدد است، خیابان چهار...، برایم به غوطه‌ورشدن در یکی از رؤیاهای شیرینم می‌ماند. خیابان عددها سرشار از شگفتی است؛ شگفتی‌هایی که طی دهه‌ها در خودش حفظ کرده، تغییر داده و هر زمانی به نوعی جلوه‌شان بخشیده است.

امروز در یکی از شماره‌های بزرگ این خیابان، قشنگ‌ترین شهر کتاب عمرم را کشف کردم. خود این فرعی هم، مثل خیلی از فرعی‌های دیگر این خیابان، برایم حالتی جادویی و مسخ‌کننده دارد. خیلی شبیه همان‌جاهایی است که دوست دارم همیشه باشم. عجیب آن‌که ابتدای این فرعی مرا یاد خوابی می‌انداخت که فقط بخش‌هایی از جزئیاتش یادم مانده؛ هر قدمی که برمی‌داشتم شبحی از خوابم به‌سرعت در ذهنم می‌آمد و می‌رفت. حتی آن خانه که بخشی از دیوارش را تخته‌کوب کرده بودند، آن هم به‌شدت خوابناکی بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد