پییرو مدیچی: پدرم همیشه اصرار داشت من برای کتابخوندن مناسبم نه برای کارهای مردونه. سرتاسر عمرم سعی کردم بهش ثابت کنم که اشتباه میکنه ولی فقط ثابت کردم که حق با اونه.
بیانکا: استراحت کن! بهزودی همون فرد سابق میشی.
پییرو: نه، نمیشم. در واقع، من هیچوقت چنان فردی نبودم.
اپیسود دوم
از همین اپیسود دوم مشخص است که فصل دوم احتمالاً باید جذابتر از فصل اول باشد. خوبی فصل اول بیشتر در تحول و شکلگیری شخصیت کازیمودو بود که طی روایت حال و بازگشتهای کوچکی به بیست سال قبلش نشان داده شد و آن تعهدش به مذهب و خدا و کشمکشهای روحی و ذهنیاش در این رابطه.
طبق نامها (لورنزو، جولیانو، حتی کلاریس) چند سال دیگر باید شاهد ظهور لئوناردو داوینچی باشیم و نمیدانم کلاً در این فصل یا فصل بعدی به او پرداخته میشود یا نه.
1. آن پسرة پاتزی که عاشق بیانکاست چقدر دلرحم و خوب است! آدم احساس میکند اینها همه از برکت عشق است و به نظر میرسد این عشق او را به سمت آرمان صلحطلبانة پدر مرحومش سوق داده باشد تا عمو و برادر خشن و برتریطلب و بیمنطقش.
2. اوه لورنزو! لورنزو جمیع تمامی خوبیهاست! با واقعی یا غیرواقعیبودن این شخصیت (با توجه به این خصوصیاتش) کاری ندارم. اینکه در کل در داستانی فردی خلق شده که طبق خط سیر داستان، چنین ویژگیهایی داشته باشد برایم بسیار جذاب است. اینها نتیجة ترکیب ژن مدیچی و تلاشهای صلحطلبانه و مثبتاندیشانة کنتسیناست؛ بانوی شریفی که حاضر نشد، برخلف تصور من، با مادالنا و فرزندش آنچنان کار فجیعی انجام بدهد.
3. خوشبختانه از فرزند مادالنا خبری شده و آن هم خبری خوب! من هم اگر در جایگاه او بودم، ترجیح میدادم از دنیای بانکداری کناره بگیرم و به خدمات انساندوستانه مشغول بشوم تا هم بلایی سرم نیاید و هم بلایی سر دیگران نیاورم و تازه محبوبالقلوب هم باشم.اسمش کارلو است و مرا یاد آن عمومدیچی (شیاطین داوینچی) میاندازد که عضو فرقهای خاص بود و بازیگری رنگینپوست نقشش را بازی میکرد و کلاریس زیادی به او اعتماد کرد و ...
4. کلاریس چه روحیة قدرتمندی دارد! به نظرم این لورنزو از لورنزوی شیاطین داوینچی دوستداشتنیتر است و با کلاریس زوج خوبی خواهند شد.
5. غلظت سیاستمداری در خون این مدیچیها خیییلی بالاست! ر.ک.: واکنش بیانکار در برابر خبر نامزدیاش از زبان آن پسرة احتمالاً نالایق. احتمالاً این غلظت چندان بالاست که حتی به همسرانشان هم انتقال مییابد؛ کنتسینا، لوکرتسیا و کلاریس همگی راهنمایان خیلی خوبی برای مردان مدیچیاند در حالی که، از ابتدا، شیوهای بسیار متفاوت با آنها داشتهاند. البته راستش را بگویم، شیوة مدیچیها چندان جذاب و شیرین و وسوسهکننده است که حتی خود من هم حاضرم سیاست را در این سطح تجربه کنم و ترکیبی از لورنزو جونیور، کازیمو، کنتسینا و کلاریس باشم.
6. صحنة محوشدن جولیانو (شبیه عمو لورنزویش است) و بوتیچلی در زیبایی همسر وسپوچی و ضدحالخوردنشان خیلی رمانتیک و بامزه بود!